گفتگو درباره واژه گزارش تخلف کوب نویسه گردانی: KWB کوب . (ع مص ) آب خوردن به کوب ۞ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). با کوب آب خوردن . (ناظم الاطباء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۷۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه واژه معنی نقره کوب کردن نقره کوب کردن . [ ن ُ رَ /رِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به نقره چیزی را آذین کردن . باروت کوب خانه باروت کوب خانه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) محل باروطکوبی و خانه ٔ کوبیدن باروت بقصد نرم ساختن آن . تخماق کوب کردن تخماق کوب کردن . [ ت ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کوبیدن و له کردن . تخماقی کردن : سر فلان را تخماق کوب کرد؛ یعنی سر او را به تخماق له کرد. رجوع ... عبدالحسین زرین کوب عبدالحسین زرینکوب (۲۷ اسفند ۱۳۰۱ در بروجرد تا ۲۴ شهریور ۱۳۷۸ در تهران) ادیب، تاریخنگار و منتقد ادبی برجسته در ایران معاصر است. آثار او بهعنوان مرجع... عبد الحسین زرین کوب دکتر عبدالحسین زرین کوب در اواخر اسفند ۱۳۰۱ هجری شمسی در بروجرد چشم به جهان ګشود ، تحصیلات ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۸ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود