کوة
نویسه گردانی:
KW
کوة. [ ک ُوْ وَ ] (ع اِ) به لغت حبشه ، مشکاة. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۵۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۲ ثانیه
کوه کوهان . (ص مرکب ) گاو و یا شتری که کوهان وی مانند کوه باشد. (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). بزرگ کوهان . (فرهنگ فارسی معین ) : فرستاد...
کوه سرخون . [ س َ ] (اِخ ) دهی از دهستان منوجان که در بخش کهنوج شهرستان جیرفت واقع است و 800 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8...
ماست کوه . ۞ [ ] (اِخ ) بر غربی نخچوان بر چهارده فرسنگی شهر است و کوهی سخت بلند است و از سی چهل فرسنگ دیدار دهد و قله اش هرگز از برف خ...
معلم کوه . [ م ُ ع َل ْ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان نشتاست که در شهرستان شهسوار واقع است و 260 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
گرده کوه . [ گ ِ دَ ] (اِخ ) دهی است ازدهستان حومه ٔ بخش مهریز شهرستان یزد، واقع در 28هزارگزی خاور مهریز و 20هزارگزی خاور راه شوسه ٔ یزد به ...
کوه هاموی . (اِ مرکب ) قسمی بازی کودکان . (ناظم الاطباء). و رجوع به کوهاموی شود.
کوه نوردی . [ ن َ وَ ] (حامص مرکب ) حالت و عمل کوه نورد. کوه پیمایی . || قسمی ورزش . بررفتن از کوه برای دست یافتن بر ارتفاعات و قلل آن .
کوه گرفتگی . [ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ] (حامص مرکب ) حالت تهوع و دوار سر که بعض مردم را در ارتفاعات دست دهد. تهوع در ارتفاعهای بسیار. سرگیجه و غث...
کوه ماران . (اِخ ) تلی است در کشمیر. (غیاث ). کوهی است که در وسط شهر کشمیر واقع شده ... (آنندراج ). و رجوع به آنندراج شود.
کوه خواجه (کوه رضا) یا (کوه میلاد)، تنها عارضه طبیعی در دشت سیستان است که در ۳۰ کیلومتری جنوب غربی شهر زابل قرار دارد. اوشیدا در زبان پارسی میانه به م...