گفتگو درباره واژه گزارش تخلف گری نویسه گردانی: GRY گری . [ گ ِ رِ ] (اِخ ) ۞ توماس . شاعر انگلیسی متولد در لندن ۞ . (1716 - 1771م .). شعرهای رثایی او مملو از حزن و ظرافت است . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۲۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه واژه معنی افسون گری افسون گری .[ اَ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل افسونگر. سحر. جادو. (فرهنگ فارسی معین ). ساحری . (ناظم الاطباء) : چه عمریست کو را بچندین خطربه افسونگر... انجم گری انجم گری . [ اَ ج ُ گ َ ] (حامص مرکب ) ظاهراً به معنی ستاره شناسی و ستاره شماری و بمجاز به معنی مکر و فریب و حیله و تزویر و دروغزنی است : ... ایلجی گری ایلجی گری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) رجوع به ایلچی گری شود. ایلچی گری ایلچی گری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) عمل و کارایلچی . سفارت . پیغام رسانی . (فرهنگ فارسی معین ) : یرلیغ و کوتلها بربسته بر سر راهها بدزدی می رفتند ... بیرنگ گری بیرنگ گری . [ رَن ْگ ْ، گ َ ] (حامص مرکب ) عمل بیرنگ گر. طراحی . (یادداشت مؤلف ). رجوع به بیرنگ گر شود. خلیفه گری خلیفه گری . [ خ َ ف َ / ف ِ گ َ ] (حامص مرکب ) سمت خلیفه داشتن . مقام خلیفه داشتن . (یادداشت بخط مؤلف ). (در اصطلاحات دینی ترسایان ): در تهرا... رجاله گری رجاله گری . [ رَج ْ جا ل َ / ل ِگ َ ] (حامص مرکب ) رجوع به رجاله بازی و رجاله شود. واسطه گری این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. رواقی گری رِواقی گری[۱] (به انگلیسی: Stoicism)، و به فارسی، «سُتاوندی»، مکتبی فلسفی است که ۳۰۱ سال قبل از میلاد در شهر آتن بهوسیلهٔ زنون رواقی (سیتیومی) (Zeno ... باطنی گری باطِنیگری عقیده به این است که دین باطنی هم دارد که از ظاهرش مهمتر است. طرفداران باطنیگری آیات قرآن را تأویل میکنند و میکوشند به معنای باطنیشان ... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ صفحه ۹ از ۱۳ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود