گفتگو درباره واژه گزارش تخلف گل نویسه گردانی: GL گل . [ گ ُ ] (انگلیسی ، اِ) ۞ دروازه ٔ فوتبال .- گل زدن ؛ توپ را وارد دروازه ٔ حریف کردن . گل کردن .- گل شدن ؛ وارد شدن توپ به دروازه ٔ حریف .- گل کردن ؛ توپ را وارد دروازه ٔ حریف کردن . گل زدن . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۶۳۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه واژه معنی گل پرورد گل پرورد. [ گ ُ پ َرْ وَ ] (ن مف مرکب ) روغن گل پرورد؛ روغنی که به گل آمیخته دارند، خوشبوی کردن گیسو یا تن را. گل پیرهن گل پیرهن . [ گ ُرْ / رَ هََ ] (ص مرکب ) آنکه خود را از گل زینت داده و آرایش کرده باشد. (ناظم الاطباء). آنکه پیراهن وی از لطافت و نازکی گل... گل بحری گل بحری . [ گ ُ ل ِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از گل سرخ مثل شنجرف و ظاهراً از دریا آرند. (آنندراج ) : دور از تو بس که زمزمه سنج مصی... گل برطشت گل برطشت . [ گ ُ ب َ طَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور واقع در 14هزارگزی جنوب نیشابور کویر شوره زار. هوای آن ... گل برنجی گل برنجی . [ گ ِ ب ِ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان و بخش خفر شهرستان جهرم ، واقع در 7500گزی جنوب خاور باب انار واقع در 1500گزی راه شوسه ٔ شیر... گل باران گل باران . [ گ ُ ] (اِمص مرکب ) گلریزان . گل پاشان . و رجوع به گل باران کردن شود. گل انداز گل انداز. [ گ ُ اَ ] (اِ مرکب ) آن قدر مسافت که اگر گلی بیندازند تا آنجا تواند رسید لیکن این فارسی صناعی است . (آنندراج ) : زین چمن هرچند گل... گل اندام گل اندام . [ گ ُ اَ ] (ص مرکب ) از اسمای محبوب است . (آنندراج ). || آنکه اندامش در نازکی بگل ماند. نازک بدن .آنکه اندامی به نازکی و تازگی... گل انگون گل انگون . [ گ َ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سمل بخش اهرم شهرستان بوشهر واقع در 30000گزی شمال اهرم ، دامنه کوه پادیوار. هوای آن سرد و د... گل پلاس گل پلاس .[ گ ُ ل ِ پ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) درختی است که آنرا در فارسی پله هم گویند. (آنندراج ) : به عزم سیر چمن چون روم ز خانه بر... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۲۹ ۳۰ ۳۱ ۳۲ ۳۳ صفحه ۳۴ از ۶۴ ۳۵ ۳۶ ۳۷ ۳۸ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود