گنج
نویسه گردانی:
GNJ
گنج . [ گ ِ] (ص ) گیج و سرگشته و متحیر. (برهان ). ظاهراً مصحف «گیج » است . (حاشیه برهان چ معین ). رجوع به کنج شود. || صاحب عجب و تکبر و خودستای . (برهان ).
واژه های همانند
۹۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
پائین گنج افروز. [ گ َ اَ ] (اِخ ) مرکز بلوک مشهد گنج افروز در ناحیه ٔ بابل (بارفروش ).
گنج خانه ٔ مأمون . [ گ َ ن َ / ن ِ ی ِ م َءْ ] (اِخ ) خزانةالحکمه ٔ مأمون . (مقدمه ٔ شاهنامه ابومنصوری از بیست مقاله ٔ قزوینی ج 2 ص 39). بیت ا...