گنج
نویسه گردانی:
GNJ
گنج . [ گ ِ] (ص ) گیج و سرگشته و متحیر. (برهان ). ظاهراً مصحف «گیج » است . (حاشیه برهان چ معین ). رجوع به کنج شود. || صاحب عجب و تکبر و خودستای . (برهان ).
واژه های همانند
۹۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
گنج بادآورد. [ گ َ ج ِ وَ ] (اِخ ) همان گنج باد است که گنج دویم خسروپرویز باشد و آن را گنج بادآور هم میگویند که بحذف دال آخر باشد. (برهان ...
گنج بادآورد. [ گ َ ج ِ وَ ] (اِ مرکب ) نام نوایی است که مطربان زنند. (فرهنگ اسدی ) (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). نام نوایی و لحنی هست از ...
گنج شادآورد. [ گ َ ج ِ وَ ] (اِخ ) نام گنج هفتم است از جمله ٔ هشت گنج خسروپرویز. (برهان ) (آنندراج ). گنج شادآور. (فرهنگ شعوری ج 2 ص 295). د...
گنج روستایه . [ گ َ ج ِ ی َ / ی ِ ] (اِخ ) مصحف گنج روستاست . رجوع به گنج روستا و تاریخ بیهقی چ فیاض ص 348 شود.
مشهد گنج روز. [ م َ هََ دِ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهات بارفروش است . (ترجمه ٔ سفرنامه ٔ مازندران و استرابادرابینو ص 159). در جغرافیای سیاسی کیهان ص...
گنج دیواربست . [ گ َ ج ِ ب َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گنجی که مثل دیوار بلند افتاده باشد. (غیاث اللغات ). گنجی که همچون دیوار توده بسته و...
گنج دیواربست . [ گ َ ج ِ ب َ ] (اِخ ) نام گنجی است که در زیر دیواری بود و آن دیوار نزدیک به افتادن شده بود، خضر علیه السلام آن دیوار را ر...
گنج افراسیاب . [ گ َ ج ِ اَ ] (اِخ )نام گنجی است که افراسیاب نهاده بود و پرویز آن را بیافت و آن گنج چهارم است از جمله هشت گنج خسروپروی...
بالا گنج افروز. [ گ َ اَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مشهد گنج افروز بخش مرکزی شهرستان بابل که در 12 هزارگزی جنوب بابل برسر راه شوسه ٔ بابل ...
گنج همار دبیره . [ گ َ هََدَ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) کتابت خزاین در ایران قبل از اسلام . (مفاتیح العلوم خوارزمی ). گنج آمار دبیره .