اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

گنج

نویسه گردانی: GNJ
گنج . [ گ ُ ] (اِمص ، اِ) ریشه و اسم مصدر از گنجیدن . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). گنجایش که از گنجیدن ... باشد. (برهان ) (آنندراج ). گنجایش و وسعت . (ناظم الاطباء) :
زمان در امتثال امر و نهی او چنان واله
که ممکن نیست در تعجیل او گنج شکیبائی .

انوری (دیوان چ سعید نفیسی ص 325).


زآنکه گر آلای او را گنج بودی در عدد
نیستی جذر اصم راعیب گنگی و کری .

انوری (از فرهنگ رشیدی ).


|| درآوردن و راست آمدن چیزی درچیزی . || درآمدن در جای تنگ . || حصه و رصدی را نیز گویند که در میان جمعی از مردم کنند و به هر کسی قسمتی رسانند. (برهان ) (آنندراج ). || قابلیت و استعداد. || (مص مرخم ) گنجانیدن . (ناظم الاطباء). || حجم . (واژه های مصوب فرهنگستان ) ۞ .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۹۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
گنج روان . [ گ َ ج ِ رَ ] (اِخ ) نام گنج قارون است . گویند پیوسته در زیر زمین حرکت می کند. (برهان ). کنایه از گنج قارون چرا که پیوسته در ز...
گنج روان . [ گ َ ج ِ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آسمان باستارگان . (شمس اللغات ). || شراب . || گنج فراوان و بزرگ چون گنج قارون : تا به ...
گنج عروس . [ گ َ ج ِ ع َ ] (اِخ ) نام گنج اول است از جمله ٔ کنوز ثمانیه ٔ خسروی . گویند این گنج را خود جمع کرده گذاشته بود. (برهان ) (آنندراج...
گنج عروس . [ گ َ ج ِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام یکی از تصنیفات باربد. (برهان ) (آنندراج ).
گنج فشانی . [ گ َف َ / ف ِ ] (حامص مرکب ) پراکندن گنج و پول و زر و سیم بین مردمان . بخشندگی : من که چو گل گنج فشانی کنم دعوی پیری به جوا...
گنج قباد. [ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سمیرم بالا بخش حومه ٔ شهرستان شهرضاکه در 27هزارگزی شمال باختری شهرضا و 4هزارگزی راه ماشین رو طالخ...
گنج کاوس . [ گ َ ج ِ وو ] (اِ مرکب ) گنج کاووس . نام لحن هفدهم است از سی لحن باربد و آن را گنج گاو هم می گویند. (برهان ). این کلمه در فره...
گنج خضرا. [ گ َ ج ِ خ َ ] (اِخ ) نام گنج ششم است از جمله ٔ هشت گنج خسروپرویز. (برهان ) (آنندراج ). ورجوع به شعوری ج 2 ص 292 و ایران در زم...
گنج پائین . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند که در 2هزارگزی جنوب خاوری خوسف واقع شده است . هوای آن گرم و...
گنج افشانی . [ گ َ اَ ] (حامص مرکب ) افشاندن و نثار کردن گنج و خواسته : ز گنج افشانی و گوهرنثاری بجای آورد رسم دوستداری . نظامی .ملک پرویز کز ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۱۰ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.