اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

لباب

نویسه گردانی: LBAB
لباب . [ ل ُ ] (ع ص ، اِ) خالص از هر چیزی . حسب ٌ لباب ؛ حسب خالص بی آمیغ. (منتهی الارب ). گزیده ٔ هر چیز. ویژه ٔ هر چیز. بهتر چیزی . چیزی بی آمیغ. نفیس . (دستوراللغة). || مغز. لباب فستق ؛ مغز پسته . (مهذب الاسماء). لب ّ لباب ؛ مغز بی آمیغ. میانه ٔ نفیس :
بجان عاقله ٔ کائنات یعنی تو
که کائنات قشور است و حضرت تو لباب .

خاقانی .


باز باش ای باب بر جویای باب
تا رسند از تو قشور اندر لباب .

مولوی .


بر لبیب آید لباب آن کاس او
وز غبی کم گردد استیناس او.

مولوی .


لیکن هم ار بدیده ٔ معنی نظرکنی
در پرده ٔقشور توان یافتن لباب .

قاآنی .


|| عقل . خرد :
کو نظرگاه شعاع آفتاب
کو نظرگاه خداوند لباب .

مولوی .


|| آردِ نرم .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
لباب . [ ل ُ ] (اِخ ) کوهی است مر بنی حذیمة را. (منتهی الارب ). قال الاصمعی و هو یذکر جبال هذیل ثم اودیة واسعة و جبل یقال له لباب و هو لبن...
لباب . [ ل ُ ] (ع اِ) گیاه اندک . (منتهی الارب ).
لباب . [ ل َ ب ِ ] (ع اِفعل ) لباب ِ لَباب ِ؛ باکی نیست ترا. (منتهی الارب ).
لُباب‌الاَلباب (تألیف‌شده در حدود ۶۱۸ قمری) نام نخستین کتاب زندگی‌نامه تألیفی به زبان فارسی است. این کتاب نوشته محمد عوفی است. در این کتاب زندگی‌نامه ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
لباب البر. [ ل ُ بُل ْ ب ُرر ] (ع اِ مرکب ) نشاسته است . (فهرست مخزن الادویه ). ۞
لباب القمح . [ ل ُ بُل ْ ق َ ] (ع اِمرکب ) نشاسته است . لباب الحنطة. (اختیارات بدیعی ).
لباب القوام . [ ل ُ بُل ْ ق َ ] (ع اِ مرکب ) نشاسته است . (فهرست مخزن الادویه ).
لباب الحنطة. [ ل ُ بُل ْ ح ِ طَ ] (ع اِ مرکب ) نشاسته است . (فهرست مخزن الادویه ) (بحر الجواهر). آبگون . (فرهنگ ).
لباب القرطم . [ ل ُ بُل ْ ق ُ طُ ] (ع اِ مرکب ) مغزدانه ٔ کافشه است . (فهرست مخزن الادویه ). مغز خسکدانه . گرم و خشک بود و مسهل بلغم بود و قولن...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.