لوة
نویسه گردانی:
LW
لوة. [ ل ُوْ وَ ] (ع اِ) چوبی است که بدان بخور کنند. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۴۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
ساده لوح . [ دَ / دِل َ / لُو ] (ص مرکب ) کنایه از مرد خفیف العقل . (بهارعجم ) (آنندراج ). کنایه از احمق و بی شعور. (غیاث اللغات ). ساده دل : ساد...
لوح تعلیم . [ ل َ / لُو ح ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تخته ٔ تعلیم . (آنندراج ) : ز خط سبزه خاکش لوح تعلیم کشیده جوی آبش جدول از سیم . ج...
لوح ساده . [ ل َ / لُو ح ِدَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ لوح ساذج . لوح پاک . (آنندراج ) : گفتی که حافظ اینهمه رنگ و خیال چیست نقش غلط...
لوح طلسم . [ل َ / لُو ح ِ طِ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صفحه ٔ مس یا برنج و یا کاغذ و غیره که در آن وجه گشادن طلسم و حقیقت آن کنده و ...
لوح فشرده. این واژه مترادفِ فارسی واژهٌ انگلیسی «کُمپاکت دیسک» («compact disc»، مخفف شده به «CD»، «سی دی») است.
لوح مرقد. [ ل َ / لُو ح ِ م َ ق َ ] (ترکیب اضافی ،اِ مرکب ) لوح تربت . لوح مزار. لوح قبر : حرام باد بر آن کوهکن شهادت عشق که لوح مرقدش از ...
لوح محفوظ برنامه تکوینی این جهان است که به مشیت و اراده الهی صورت تحقق و تکوین یافته است. مقدرات تمام موجودات و مخلوقات عالم با قلم صنع در این لوح ثبت...
لوح و قلم . [ ل َ / لُو ح ُ ق َ ل َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) رجوع به لوح (در معنی کتاب مبین ) و قلم شود : لوح و قلم به قطع دماغ و زبان تو...
لوح میثاق . [ ل َ ح ِ ] (اِخ ) نام یکی از دو لوح که خدای پس از شکستن الواح عشرة به موسی فرستاد.
لوح محفوظ. [ ل َ ح ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قال اﷲ تعالی : فی لوح محفوظ، قیل هو لوح ما فی السماء و مکتوب مافیه و قیل انه من نور و ...