گفتگو درباره واژه گزارش تخلف لوو نویسه گردانی: LWW لوو. [ ل ُ وُ ] (اِخ ) ۞ لوئی . معمار فرانسوی . مولد پاریس (1612-1670 م .). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۳۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه واژه معنی قره جه لو قره جه لو. [ ق َ رَ ج َ ](اِخ ) دهی از دهستان برگشلو از بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه واقع در 13 هزارگزی خاور ارومیه و 4 هزارگزی جنوب شوسه ٔ گلما... میرحسن لو میرحسن لو. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از بخش نمین شهرستان اردبیل ، واقع در 23 هزارگزی شمال اردبیل با 98 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن ... میرحسن لو میرحسن لو. [ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ارشق بخش مرکزی شهرستان مشکین شهر، واقع در 55هزارگزی شمال خاوری مشکین شهر با 98 تن سکنه . آب... گوگرچین لو گوگرچین لو. [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کله یوز بخش مرکزی شهرستان میانه . واقع در 22هزارگزی جنوب میانه و 14هزارگزی شوسه ٔ میانه به زن... لو انداختن لو انداختن . [ ل ُ اَ ت َ ] (مص مرکب ) در تداول زنان ، هیاهو کردن . هیاهو کردن در حالی که هنوز علت آن شاید وجود خارجی ندارد. چو انداختن (در ت... کامپی تل لو کامپی تل لو. [ت ِ ل ُ ] (اِخ ) ۞ حاکم نشینی است در کورس به ایالت یاستیا و 200 تن سکنه دارد. قره حسن لو قره حسن لو. [ ق َ رَ ح َ س َ ] (اِخ ) دهی جزء بخش نمین شهرستان اردبیل در 8 هزارگزی شوسه ٔ اردبیل به آستارا. موقع جغرافیایی آن جلگه ٔ معتدل ا... قره خوجه لو قره خوجه لو. [ق َ رَ خ ُ ج َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان ارسکنار پلدشت شهرستان ماکو واقع در 11 هزارگزی شمال باختری پلدشت و 8500 گزی خاور راه ارا... شیخ لو قدیم شیخ لو قدیم . [ ش َ ق َ ] (اِخ ) از ایلات ساکن اطراف اردبیل مرکب از 100 خانوار است که در شیخ لی لندرباقرلو مسکن دارند. زارع و گله دار و ترک ه... خدابنده لو خدابنده لو. [ خ ُ ب َ دَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستان های پنجگانه ٔ بخش قیدار شهرستان زنجان است . این دهستان در قسمت خاوری بخش قیدار واقع و ا... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ صفحه ۱۱ از ۱۴ ۱۲ ۱۳ ۱۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود