اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مأل

نویسه گردانی: MAL
مأل . [ م َ ءَ / م َءْل ْ ] ۞ (ع ص ) مرد فربه سطبر، مؤنث آن مألة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد): رجل مأل ؛ مرد فربه . (ناظم الاطباء). || (مص ) مألة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع مألة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
سینه مال . [ ن َ/ ن ِ ] (ص مرکب ) لبریز سینه . مالامال سینه : ای دریغا صادقان گرم رو در راه دین تیر ایشان دیده دوز و عشق ایشان سینه مال .سنای...
کیسه مال . [ س َ / س ِ ] (نف مرکب ) دلاک و شخصی که در حمام بدنهای مردم به کیسه مالش دهد. (آنندراج ). دلاک و آنکه در حمام کیسه بر بدن می م...
تال و مال . [ل ُ ] (ص مرکب ، از اتباع ) از اتباع است . (برهان ) (ناظم الاطباء). تار و مار. (فرهنگ خطی کتابخانه ٔ دهخدا)(فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
مشت و مال . [ م ُ ت ُ ] (اِ مرکب ) مشتمال . و رجوع به مشتمال و ترکیب های آن شود.
قرثعة مال . [ ق َ ث َ / ق ِث ِ ع َ ت ُ ] (ع اِ مرکب ) نیکو سیاست کننده ٔ رعیت و اصلاح کننده ٔ امور آنان . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || نیکو ...
رویینه مال . [ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) تیز. (ناظم الاطباء). || (اِ مرکب ) صدایی که از دهن برآرند. (ناظم الاطباء). || جراد. (منتهی الارب ) (یادد...
مآل . [ م َ ] (ع مص ) اَول ۞. بازگشتن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). آل الیه اولا و مآلاً؛ به سوی او بازگشت . (از اقرب الموارد). ||...
معل . [ م َ ] (ع مص ) شتابانیدن کسی را از حاجت او و برکندن از آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد)؛ معله عن حاجته معلا؛ شتابانید...
معل . [ م َ ع ِ ] (ع ص ) شتاب در کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). شتاب کار. مستعجل . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کسی که فقط یک خایه ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۲ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.