مراد
نویسه گردانی:
MRʼD
مراد. [ م ِ ] (اِ) نام سنگی باشد بسیار عجیب و از حرکت آفتاب الوان مختلفه در او ظاهر میگردد یعنی هر ساعت به رنگی می نماید و آن را به لغت سریانی سروطالیس می گویند یعنی سنگ پرنده ، زیرا که در هوا از بخار لطیف متولد شود و باد آن را از جهتی به جهتی افکند. گویند مادام که آفتاب فوق الارض باشد هر که آن سنگ را با خود دارد شیاطین تابع وی می شوند. (برهان قاطع). رجوع به نزهةالقلوب شود.
واژه های همانند
۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
مراد. [ م ُ ] (اِخ ) سلطان مراد سوم ، از سلاطین عثمانی است و از 982 تا 1003 هَ .ق . سلطنت کرد. رجوع به سلسله های اسلامی ص 209 شود.
مراد. [ م ُ ] (اِخ ) سلطان مراد چهارم ، از سلاطین عثمانی است . دوران سلطنت وی از 1032 تا 1049 به طول انجامید. رجوع به سلسله های اسلامی ص ...
مراد. [ م ُ ] (اِخ ) سلطان مراد پنجم ، از سلاطین عثمانی است در سال 1293 بر ممالک عثمانی سلطنت کرد. رجوع به سلسله های اسلامی ص 210 شود.
مراد. [ م ُ ] (اِخ ) دهمین و سیزدهمین امرای آق قویونلو است ، وی از سال 903 تا 905 هَ . ق . و بار دیگر از 907 تا 908 حکمرانی کرده است . (از یادد...
مراد. [ م ُ ] (اِخ ) دوازدهمین از خانان خوقند است ، از 1261 تا حدود 1265 هَ . ق . (یادداشت مؤلف ).
مراد. [ م ُ ] (اِخ ) مرادخان زند، از سرداران زندیه است ، ابتدااز سرکردگان سپاه کریم خان زند (وکیل الرعایا) بود، سپس به خدمت علی مرادخان زند...
(اراده شده): همتای پارسی این واژه ی عربی این است: سیکال (پهلوی) ****فانکو آدینات 09163657861
بی مراد. [ م ُ ] (ص مرکب ) (از: بی + مراد) آنکه به میل و آرزوی خود نمیرسد. (ناظم الاطباء). ناکام : مراد بی مرادی را روا کن امید ناامیدی را وف...
چم مراد. [ چ َ م ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان صفائیه بخش هندیجان شهرستان خرم شهر که در 5 هزارگزی شمال خاوری هندیجان در کناره ٔ خاوری رودخانه ٔ...
ده مراد. [ دِه ْ م ُ ] (اِخ ) دهی است از بخش ایذه شهرستان اهواز. واقع درسیزده هزارگزی جنوب باختری ایذه . دارای 135 تن سکنه . آب آن از چاه...