مراد
نویسه گردانی:
MRʼD
مراد. [ م ِ ] (اِ) نام سنگی باشد بسیار عجیب و از حرکت آفتاب الوان مختلفه در او ظاهر میگردد یعنی هر ساعت به رنگی می نماید و آن را به لغت سریانی سروطالیس می گویند یعنی سنگ پرنده ، زیرا که در هوا از بخار لطیف متولد شود و باد آن را از جهتی به جهتی افکند. گویند مادام که آفتاب فوق الارض باشد هر که آن سنگ را با خود دارد شیاطین تابع وی می شوند. (برهان قاطع). رجوع به نزهةالقلوب شود.
واژه های همانند
۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
باد مراد. [ دِ م ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) باد موافق بود. (آنندراج : باد مخالف ).
یال مراد. [ م ُ ] (ص مرکب ) اسبی که یال دراز داشته باشد.(بهار عجم ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) : جلودارش ز بخت خویش شاد است روا کامش از این...
وفق مراد. ( و ِ مُ ) «بر وفق مراد» هر آن چیزی را گویند که موافق آرزوی انسان است. رجوع شود به وفق و مراد.
باغ مراد. [ غ ِ م ُ ] (اِخ ) نام باغی به هرات . (از غیاث اللغات ) (آنندراج ) : روزی در باغ مراد، عبیدخان [ ازبک ] و سونجک محمد سلطان بزمی ...
حصن مراد. [ ح ِ ن ِ ؟ ] (اِخ ) حصنی به اسپانیا. (حلل سندسیه ج 1 ص 136، 396).
خاک مراد. [ک ِ م ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خاک زیارتگاه است که کام دل حاصل شود. (آنندراج ) : خط رویش چراغ دیده ٔ شب زنده داران...
مراد هادی . [ م ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حسین آباد بخش شوش شهرستان دزفول ؛ در 12هزارگزی جنوب شرقی شوش و 2هزارگزی راه اهواز به دزفول ،...
دره مراد. [ دَرْ رَ م ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کمازان شهرستان ملایر. واقع در 38هزارگزی جنوب شهر ملایر و 27 هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ ملای...
خواجه مراد. [ خوا / خا ج َ / ج ِ م ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه نوبخش کلات شهرستان دره گز، این دهکده دردره قرار دارد با هوای معتدل . آب...
خواجه مراد. [ خوا / خا ج َ / ج ِ م ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گله دار بخش کنگان شهرستان بوشهر. این ده در جلگه قرار دارد با هوای مناطق گرم...