مراغه
نویسه گردانی:
MRʼḠH
مراغه . [ م َ غ ِ ] (اِخ ) مراغه شهری است بزرگ و خرم و با نعمت و آبهای روان و باغهای خرم یکی باره داشت محکم ، پسر بوساج ویران کرد. (حدود العالم ص 158).مراغه از اقلیم چهارم است طولش از جزایر خالده است قب 4 و 6 عرض از خط استوا لزک شهری بزرگ است و در ماقبل دارالملک آذربایجان بود هوایش معتدل است به عفونت مایل جهت آنکه کوه سهند شمالش را مانع است و باغستان بسیار دارد و آبش از رود صاغ است که از سهند برمی خیزد و در بحیره ٔ چیچست ریزد. حاصلش غله و پنبه و انگور و میوه باشد. ولایتش 6 ناحیت است سراجون و نیاجون و درجرود و گاودول و هشترود و بهستان و انگوران و لاوران مردمش سفیدچهره و بیشتر بر مذهب حنفی میباشند وزبانشان پهلوی معرب است . بر ظاهر مراغه حکیم خواجه نصیرالدین طوسی به فرمان هولاکوخان رصدی بسته است و اکنون خراب است . (نزهةالقلوب ص 87). گویند سابقاً ایرانیان آن را «افرازه رود» میگفتند در قرن چهارم هجری قمری ابن حوقل آن را شهری به اندازه ٔ شهر اردبیل شمرده که در آن زمان مهمترین شهر آذربایجان بوده است و هم او گوید در سوابق ایام مراغه مدت زمانی کرسی آن ایالت و مرکز بیت المال و ادارات دولتی بوده که پیش از آنجا به اردبیل منتقل شده است . مراغه شهری خرم بود؛ دارای باروئی که پشت آن باغستانی سرسبز قرار داشت . وخربزه ای مخصوص و معطر که درونش سرخ رنگ و برونش سبزرنگ و بغایت شیرین بود و آنجا به عمل می آمد. مقدسی ازقلعه و استحکامات و حومه ٔ آباد و بزرگ آن شهر سخن گفته است . یاقوت گوید استحکامات آنجا در زمان هارون الرشید ساخته و در زمان مأمون ترمیم شده است . قزوینی قلعه ای را اسم برده به نام «ویکن دز» در سه فرسخی مراغه که از هر طرف آن رودخانه ای جریان داشته و در داخل قلعه باغی معروف به عمیدآباد با استخر آبی برای آبیاری وجود داشته است در یک فرسخی آن قلعه قریه ٔ جندق واقع بود و در آن چشمه ٔ آب گرمی بود که مطالب عجیبی درباره ٔ آن نقل شده است . (سرزمین های خلافت شرقی ص 176). نام یکی از شهرستانهای استان آذربایجان است . خلاصه ٔمشخصات آن به شرح زیر می باشد. حدود از شمال به شهرستان تبریز، از جنوب به شهرستان سقز از مشرق به شهرستان میانه و از غرب به دریاچه ٔ ارومیه و شهرستان مهاباد. هوای شهرستان نسبت به پستی و بلندی متغیر است بدین معنی که هوای قسمت های جلگه و کنار دریاچه گرمسیر و قسمتهای کوهستانی معتدل است . قراء واقعه در کوهستان دارای آب و هوای سالم است . آب این شهرستان به وسیله ٔ رودخانه ها و قنوات و چشمه سارها تأمین می گردد. اسامی رودخانه ها به شرح زیر است : 1- رودخانه ٔ صوفی چای .2- رودخانه ٔ زرینه رود. (جغتو). 3- سیمینه رود (تاتائی ). 4- رودخانه ٔ مرق . 5- رودخانه ٔ لیلان . 6- رودخانه ٔآیدوغموش . 7- رودخانه ٔ قرانقو. 8- رودخانه ٔ قلعه .
آب رودخانه های مزبور به مصرف آبیاری قراء دهستانها و بخش های شهرستان مراغه می رسد، محصولات عمده ٔ این شهرستان عبارتنداز غلات ، کشمش سبز، حبوبات ، بزرک ، چغندر، پنبه ، میوه جات سردرختی . صنایع دستی زنان محلی فرش جاجیم و گلیم و جوراب بافی است ، کوههای عمده ٔ شهرستان مراغه به شرح زیر است . 1- کوه مندیل بسر در جنوب شرقی مراغه به ارتفاع 2169 متر. 2- کوه آق داغ در شمال شرقی مراغه به ارتفاع 3550 متر. 3- کوه سرگونی در جنوب شرقی قره آغاج به ارتفاع 2620 متر. 4- کوه قوزلچه در شمال غربی مراغه در دهستان دیزجرود به ارتفاع 2615 متر.
راه آهن مراغه از منطقه ٔ این شهرستان عبور می نماید. راههای شوسه ٔ شهرستان مراغه به شرح زیر است : 1- شوسه ٔ مراغه به میاندوآب . 2- میاندوآب به شاهین دژ. 3- میاندوآب به مهاباد و بوکان . 4- مراغه به میانه . 5- مراغه به عجب شیر و بناب . یک راه ارابه رو نیز شاهین دژ به تکاب دارد مابقی راههای این منطقه مالرو است . شهرستان مراغه از 7 بخش به نام مرکزی ، قره آغاج ، میاندوآب ، عجب شیر، بناب ، شاهین دژ، تکاب تشکیل شده و جمع قراء و قصبات آن در حدود 1036 و جمعیت آن در حدود 313152 تن است .معادنی که در این شهرستان وجود دارد و عبارت از معدن ذغال سنگ و سنگ مرمر است . معدن ذغال سنگ در قریه ٔ امیربیک در 6هزارمتری مراغه و معدن سنگ مرمر در قریه ٔ داش کسن در 50هزارگزی جنوب مراغه از دهستان قره لر بخش میاندوآب که مرمرهای معروف دارد، این مرمرها به واسطه ٔ آبهای چند چشمه رسوب نموده ابتدا بسیار نرم و به تدریج سخت میشود و رگه های الوان نیز در زمینه ٔ سفیدآن دیده میشود و بهترین سنگهای مرمر است . در بعضی قراء نیز چشمه های آب گرم معدنی و یا شور وجود دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4). یکی از شهرستانهای قدیمی استان آذربایجان است ، این شهر در 760هزارگزی شمال غربی تهران واقع و مختصات جغرافیایی آن به شرح زیر است : طول 46 درجه 16 دقیقه و عرض 37 درجه 24 دقیقه . اختلاف ساعت با تهران 21 دقیقه و 30 ثانیه ؛ یعنی 12ظهر مراغه ساعت 12 و 21 دقیقه و 30 ثانیه ٔ تهران است . بناهای قابل ملاحظه و تاریخی شهر به شرح زیر است : رصدخانه به امر هلاکوخان و به دستور خواجه نصیرالدین طوسی ساخته شده طول این رصدخانه در حدود 356 متر و عرض آن 136 متر است . محوطه ٔ درونی آن شبیه به غار و به شکل مربع مستطیل و در دو طرف آن دو سکو به ارتفاع یک متر بنا شده و از دو طرف آن راه دالان مانند دارد که دالان سمت چپ در حدود 9 متر و انتهای آن یک اطاق تاریک است و طول دالان سمت راست 40 متر در انتهای آنهم نیز یک اطاق کوچک دارد که در اطاق مزبور دو طاقچه ویک بخاری جلب نظر می نماید و این رصدخانه در 4هزارگزی غربی مراغه روی یک تپه بنا شده است . 2- مقبره ٔ جعفریه که در عهد سلطان بهادر خان ساخته شده است . 3- پل سنگی که در زمان هلاکوخان در غرب شهر روی رودخانه ٔ صوفی چای ساخته شده است .4- مطابق تحقیقات مسیو دمرکان در 4هزارگزی شمال غربی مراغه وجود دارد که استخوان حیوانات عظیم الجثه ٔ زیاد از آن محل پیدا شده بوده و از این رو معلوم میشود که سابقاً در آن محل جنگلهایی وجود داشته و حیوانات مزبور در آن زندگی میکرده اند. البته تاریخ آنها قبل از آتش فشانی های کوه سهند و سبلان بوده است . 5- چهار برج نیز از آثار تاریخی در شهر مراغه به شرح زیر وجود دارد. و اولی در قسمت شمال غربی شهر به نام غفاریه که مشهور به دبستان خواجه نصیراست . دومی در جنوب شرقی شهر به نام گنبدقرمز که در سال 542 هَ . ق . بنا شده است . دو برج دیگر نیز در وسط شهر نام مقبره ٔ مادر هلاکو و دیگری قبر خود هلاکوخان است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
واژه های همانند
۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
رصد خانه مراغه : بدین معناست که در زمان خواجه نصیرالدین طوسی در زمان حکومت ایلخانیان که در آن زمان به دست خواجه ساخته شد. در آن زمان برای رصد ستارگان ...
علی مراغه ای . [ ع َ ی ِ م َ غ َ ] (اِخ ) وی در ذی قعده ٔ سال 528 هَ . ق . با همدستی ابوعبیده محمد دهستانی ، آقسنقر حاکم مراغه را به قتل رساند...
نازکی مراغه ای . [ زُ ی ِ م َ غ َ ] (اِخ ) مؤلف دانشمندان آذربایجان به نقل از منتخب التواریخ آرد: از سخنوران قرن ششم هجری بوده ، اشعار ذی...
رکنالدین اوحدی اصفهانی مراغهای (۶۷۳–۱۵ رمضان ۷۳۸ قمری) عارف و شاعر پارسیگوی ایران در قرن هشتم هجری و اهل مراغه است. زندگینامه اوحدالدین بن حسین اص...
مراغه کردن. [ م َ غ َ / غ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) غلط زدن . غلتیدن در خاک . خرغلت زدن . به پهنا در خاک غلت زدن . غلت و وا غلت زدن : چون مراغه کند کسی بر...
مراغة. [ م َ غ َ ] (ع اِمص ) عمل به خاک غلطیدن . (لسان العرب از حواشی چهارمقاله ). غلطیدن عموماً و غلطیدن اسب و خر خصوصاً. (از برهان قاطع). ...
مراغة. [ م َرْ را غ َ ] (ع ص )غلطنده . (ناظم الاطباء). متمرغ . (متن اللغة). خرغلت زننده . چارپائی که بر خاک غلطد و خود را در خاک مالد.
مراغة. [ م َ غ َ] (اِخ ) لقبی است که فرزدق یا اخطل شاعر به مادر جریر شاعر داده اند به قصد سب و توهین ، و جریر را ابن مراغة خوانده اند به معنی...
مراقة. [ م ُ ق َ ] (ع ص ، اِ) موی و پشم برکنده از پوست . (منتهی الارب ). پشم و موی منتتف و برکنده ، یا خاص بدانچه که از پوست به هنگام دباغت ...