مرق
نویسه گردانی:
MRQ
مرق . [ م َ ] (ع مص ) فراوان کردن مرق و شوربای دیگ را. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). خوردنی بسیار در دیگ کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || بر کندن پشم پوست را،و یا دفن کردن آن را تا پشم و موی آن بریزد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). پشم از پوست که در پیرایه برده باشند بر کندن . (تاج المصادر بیهقی ). || با شتاب کسی را با نیزه زدن . || فضله انداختن پرنده . (اقرب الموارد). و رجوع به مروق شود.
واژه های همانند
۱۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
مرغ زنبورخوار. [ م ُ غ ِ زَم ْ خوا / خا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کلاغ سبز. رجوع به کلاغ سبز شود. || پرنده ای است ۞ از راسته ٔ سبکبالان ۞ ...
مرغ انجیرخوار. [ م ُ غ ِ اَ خوا / خا ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ مرغ انجیر. مرغنجیر.پرنده ای است کوچک از راسته ٔ گنجشکان (سبکبالان ) ۞ که ...
مرغ جزیره ٔ موریس . [م ُ غ ِ ج َ رَ / رِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) ۞ پرنده ای است از راسته ٔ کبوتران که امروز نسلش از بین رفته و آخرین...
جاناتان مرغ دریایی [نوروزی] (به انگلیسی: Jonathan Livingston Seagull) حکایتی است در قالب دستان کوتاه که ریچارد باخ آن را نوشتهاست. این رمان در سال ۱۹...
قافیه تنگ بودن لغتنامه دهخدا قافیه تنگ بودن . [ ی َ / ی ِ ت َ دَ ] قافیه تنگ شدن (آمدن ،افتادن )؛ مشکل بودن (شدن ) اتیان قوافی : خاقانی را گلی بچنگ ا...