من
نویسه گردانی:
MN
من . [ م َن ن ] (ع مص ) نعمت دادن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن ) (غیاث ). نکویی کردن با کسی . مِنّینی ̍. (از منتهی الارب ). انعام کردن بر کسی بدون رنج و آزار و نیکی و احسان کردن در حق او. (از اقرب الموارد). || منت برنهادن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ) (منتهی الارب ) (غیاث ). شماره کردن نیکوییها را درباره ٔکسی و منت نهادن بر وی . (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آزاد کردن اسیر بی آنکه از اوسربها بگیرند. (از تعریفات جرجانی ). || بریدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کم کردن . || کم شدن چیزی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). نقصان یافتن . (از اقرب الموارد). || مانده کردن شتر را. || مانده گردانیدن سیر کسی را و سست نمودن آن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || قوت ببردن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ).
واژه های همانند
۹۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
من . [ م ِ ] (ع حرف جر) از. (ترجمان القرآن ). ترجمه ٔ لفظ «از». (غیاث ) (آنندراج ). یکی از حروف جاره است به معنی «از» و در چندین وجه استعمال ...
من . [ م َ ] (ع اِ) هر کس . (ترجمان القرآن ). به معنی کسی و آن کس و کیست و به این معنی برای جمع و مفرد هر دو آمده . (غیاث ). اسمی است مبه...
من . [ م َ ] (اِ) هر چیزی که بر درخت بندد مانند گزانگبین و ترنگبین و بیدانگبین و شیرخشت و مانند آن . (برهان ) (از ناظم الاطباء). در زبانهای س...
من . [ م َن ن ] (ع اِ) ترنجبین . (ترجمان القرآن ) (مهذب الاسماء). گز انگبین . (زمخشری ). ترانگبین و آن تری و پشک است که بر درخت و سنگ منعق...
من . [ م َ ] (ضمیر) به معنی خود که به عربی انا گویند. (برهان ). ضمیر متکلم واحد. (غیاث ) ۞ . ضمیر متکلم واحد. (آنندراج ) ۞ . ضمیر شخصی منفصل...
من . [ م َ ] (اِ) وزنی باشد معین در هر جایی و آنچه در این زمان متعارف است چهل استار ۞ است و هر استاری پانزده مثقال ۞ که مجموع من ش...
من . [ م َ ] (اِخ ) ۞ (به آلمانی : ماین ) رودی در آلمان غربی که فرانکفورت و بایروت را مشروب می سازد و یکی از شاخه های رود رَن (راین ) ۞ ...
من . [ م َ ] (اِخ ) ۞ جزیره ای است به انگلستان که در دریای ایرلند واقع است و 570 کیلومتر مربع وسعت و 48200 تن سکنه دارد و یکی از مراکز جل...
من . [ م ِ ] (اِخ ) ۞ (به انگلیسی : مِین ) یکی از ایالات ممالک متحده ٔ آمریکای شمالی است که 983000 تن سکنه دارد و مرکز آن آگستا ۞ است . ...
من . [ م ِ] (اِخ ) ۞ رودی در فرانسه و یکی از شاخه های لوار است که آنژر ۞ را مشروب می سازد و 10 کیلومتر طول دارد.