نازل . [ زِ ] (ع ص ) فرودآینده . (فرهنگ نظام ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). از بالا بپائین آینده . (ناظم الاطباء). پائین رو. (لغات فرهنگستان ). هابط. ج ، نُزول . نُزّال . نُزَّل . (معجم متن اللغة). || فرودآمده . (فرهنگ نظام ). پائین . پست
: مرد دانا صاحب مروت را حقیر نشمرداگرچه خامل ذکر و نازل منزلت باشد. (کلیله و دمنه ).
تو آن نئی که بهر در سرت فرود آید
نه جای همت عالیست پایه ٔ نازل .
سعدی .
|| ارزان . کم بها
: می شود از غفلت افزون رتبه ٔ اهل لباس
قیمت مخمل بود نازل چو خوابش کمتر است .
مخلص کاشی (از آنندراج ).