اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

نهار

نویسه گردانی: NHAR
نهار. ۞ [ ن ِ ] ۞ (اِمص ، اِ) کاهش . (لغت فرس اسدی ) (صحاح الفرس ). کاهش و گدازش تن . (اوبهی ) (برهان قاطع) (از جهانگیری ) (از رشیدی ) (انجمن آرا) :
ملک برفت و علامت بدان سپاه نمود
بدان زمان که بسیج نهار کرد نهار.

فرخی .


بخت شما و عمر شما هر دو برفزون
وآن ِ مخالفان بداندیش در نهار.

فرخی .


شرع ز تو فربه است و دین ز تو برپای
ای ز تو شخص ستم نهار گرفته .

مجیر (از حاشیه ٔ برهان قاطع).


خدایگانا هر چند ماه دانش و فضل
چو شخص فاضل و عالم گرفته ست نهار.

شمس فخری .


|| ترس . بیم . (جهانگیری ) (رشیدی ) (برهان قاطع) (انجمن آراء) (ناظم الاطباء). هول . وحشت . (ناظم الاطباء). نیز رجوع به نهاریدن شود :
نهنگ از او به خروش است و دیو از او به فغان
پلنگ از او به نهیب است و شیر از او به نهار.

فرخی (از جهانگیری ).


|| خرج بیجا و اتلاف وکاهش . || نقصان و زیان و خسارت . (ناظم الاطباء). رجوع به معنی اول شود. || بت . صنم . (ناظم الاطباء). رجوع به بهار شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
نهار. [ ن َ ] (ص ، اِ) ناهار. (جهانگیری ) (رشیدی ). ناشتا. (رشیدی ). چیزی نخورده . گرسنه . (فرهنگ خطی ). مخفف ناهار است که چیزی نخوردن ۞ از ب...
نهار. [ ن َ ] (ع اِ) روز. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 101) (منتهی الارب ) (آنندراج ). ضد لیل ، یعنی روشنی مابین طلوع فجر تا غروب آفتاب یا از طلو...
نهار. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر. در 22 هزارگزی اهر و 55 هزارگزی جاده ٔ تبریز به اهر، در منطقه ٔ کوهستانی ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نهار بازار. [ ن َ ] (اِ مرکب ) گاه نهار. گاه خرید و فروش نان و خوردنی های دیگر به ظهر. گاه شلوغی نانوائی و امثال آن . (یادداشت مؤلف ). دقا...
لیل و نهار. [ ل َ / ل ِ ل ُ ن َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) از اتباع است . شب و روز : پیش از من و تو لیل و نهاری بوده ست گردنده فلک نیز به کا...
نهار و ناشتا. [ ن َ رُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) صبح هیچ نخورده . (یادداشت مؤلف ).
باغ لیل و نهار. [ غ ِ ل َ ل ُ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اشاره به باری تعالی است . (ناظم الاطباء). || کنایه از آفتاب عالمتاب است . (ن...
اعتدال لیل و نهار. [ اِ ت ِ ل ِ ل َ/ ل ِ ل ُ ن َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تساوی شب و روز که هر یک دوازده ساعت تمام باشد. (ناظم الاطباء).
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.