اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

و

نویسه گردانی: W
و. [ وَ ] (اِخ ) در علم نجوم علامت و رمز برج میزان است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲,۱۲۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۸۱ ثانیه
راز و نیاز.[ زُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) مرکب از راز بمعنی گفتگوی پنهانی و نیاز بمعنی خواهش و تمنا : زاهد چو از نماز تو کاری نمیرودهم مستی ...
رفت و آمد. [ رَ ت ُ م َ ] (مص مرخم ، اِ مرکب ) تردد. (ناظم الاطباء). همان آمد و رفت است . (آنندراج ). رفتن و آمدن . ایاب و ذهاب . (فرهنگ فارسی...
راگ و رنگ . [ گ ُ رَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) لفظ اول هندی الاصل است و دوم مشترک در هندی و فارسی و هر دو معاً در هندی کنایه از صحبت نغمه ...
رتق و فتق . [ رَ ق ُ ف َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) بستن و گشادن . (از صراح اللغة) (از بحر الجواهر) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). بند و گشاد. بند و گشای...
رجس و نجس . [ رِ س ُ ن َ ج ِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) پلید و ناپاک . (یادداشت مرحوم دهخدا).
رخت و بخت . [ رَ ت ُ ب َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) رخت و پخت . پوشاک . کالا واثاث زندگی از پوشیدنی . و رجوع به رخت و پخت شود.
رخت و پخت . [ رَ ت ُ پ َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) رخت و بخت . پوشاک . کالای زندگی از پوشیدنی : برده از آن سوی عدم رخت و پخت مانده از این سو...
سال و ماه . [ ل ُ ] (ترکیب عطفی ، ق مرکب ) سال تا سال . همواره . همیشه : همی حسد کنم و سال و ماه رشک برم بمرگ بوالمثل و مرگ شاکر جلاب . ا...
ساز و نهاد. [ زُ ن ِ / ن َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) وضع و حال .قرار کار. بنای کار. ساخت . ساز و آئین : جهان را چنین است ساز و نهادز یک دست بس...
ساز و سرنا. [ زُ س ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ساز و دهل . ساز و نواز. ساز و نقاره . تار و تنبک . تار و طنبور. رجوع به ساز شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.