هارون
نویسه گردانی:
HARWN
هارون . (اِخ ) ابن موسی بن شریک ، مکنی به ابوعبداﷲ و معروف به اخفش . او آخرین فرد از اخفش هاست . وی قاری و نحوی و اهل دمشق بود. به سال 201 هَ . ق . متولد شد. قرائتهای مختلف و روایات غریب آموخت و در قراآت سبع ماهر بود. عالم به تفسیر و نحو و معانی و غریب و شعر و دارای صوتی خوش و شیرین بیان بود. قرائت مردم شام از او گرفته شده . نزد عبداﷲبن ذکوان و جز او تلمذ کرد و ابوالحسن بن اخرم شاگرد وی بود. و از ابومسهر الغسانی روایت میکرد و ابوبکربن فطیس از وی روایت داشت . هارون مردی فاضل و ادیب بود و کتبی در قرائت و عربی تصنیف کرد. در حدود 291 هَ . ق . وفات یافت . (معجم الادباء چ مصر ج 16 ص 263).
واژه های همانند
۱۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
هارون . (اِخ ) ابن سلیمان الفراء،مکنی به ابوموسی . محدث است . رجوع به ابوموسی شود.
هارون . (اِخ ) ابن سیاوش . از سرداران نصربن سیار حاکم خراسان بود. رجوع به تاریخ بخارای نرشخی ص 72 شود.
هارون . (اِخ ) ابن صاعد، پسر هارون صابئی ، مکنی به ابونصر. اهل بغداد و مقیم در همانجا، در طبابت دست داشت و به درمان و معالجه بیماران مشهور...
هارون .(اِخ ) ابن عباس بن محمدبن احمدبن محمدبن المأمون ، مکنی به ابومحمد الهاشمی العباسی المأمونی (متوفی در573 هَ . ق .). مورخ و ادیب و...
هارون . (اِخ ) ابن عبدالرزاق بن حسن بن زید البنجاوی الازهری (1249-1336 هَ .ق .). دانشمند مصری در شهر بنجا از منطقه ٔ صعید متولد شد، و در دانشگاه ...
هارون . (اِخ ) ابن عبدالصمد رخی نیشابوری . از مردم رخ (نام پشته ای به نیشابور).
هارون . (اِخ ) ابن عبداﷲ الشاری الصفری . پیشوای صفریة در ایام معتمد و معتضد عباسی . مردی شجاع و غارتگربود و در اطراف موصل خروج کرد. عده ٔ زیا...
هارون . (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمد، مکنی به ابویحیی الزُهْری العوفی . از احفاد عبدالرحمن بن عوف . فقیه مالکی و ازقضاة بود. اهل مکه بود و به بغ...
هارون . (اِخ ) ابن عبداﷲبن مروان بغدادی ، مکنی به ابوموسی بزاز و معروف به حمال (171-243 هَ . ق .). از محدثین ثقه و بسیار امین و راستگو بود...
هارون . (اِخ ) ابن عبداﷲ المهلبی . محدث است و مرزبانی به وساطت محمدبن یحیی ، داستانی از وی درباره ٔ ابوتمام شاعر در الموشح آورده است و خو...