۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
هیأت . [ هََ ءَ ] (ع اِ) سان . (دهار). صورت .(السامی ) (غیاث اللغات ) (کشاف اصطلاحات الفنون ). شکل . (کشاف اصطلاحات الفنون ) (غیاث اللغات ) (م...
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست:
نیکایا (سنسکریت: نیکایَ)
شِرنی (سنسکریت: شْرِنی)
وِرات (سنسکریت: وْراتَ)
شانْد shãnd (کردی)
لیژن (کردی: لیژ...
حرف شکل و هیأت . [ ح َ ف ِ ش َ / ش ِ ل ُ هََ / هَِ ءَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شمس قیس چنین آورده است . رجوع به حرف تشبیه شود.
حیات . [ ح َ ] (ع اِمص ) عمر. زیست . زندگی . مقابل ِ ممات . زندگانی . (آنندراج ) : کی باشدت نجات ز صفرای روزگارتاباشدت حیات ز خضرای آسمان . خا...
حیات . [ ح َی ْ یا ] (ع اِ) ج ِ حیة. مارها. (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به حیة شود. || کرمان دراز بزرگ که در امعاءالدقاق افتد. (ذخیره ٔ خوارزمشا...
هیآت . [ هََ ی ْ ] (ع اِ) ج ِ هیأت . (غیاث اللغات ) (مفاتیح العلوم خوارزمی ). رجوع به هیأت شود.
هیاط. (ع مص ) بانگ وفریاد کردن . مهایطة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). || نزدیک گردیدن . || دور شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج )....
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: آفتاک āftāk (سغدی) زندگی zendegi (دری) ژیوان živān (سغدی: žvān) اژوان ežvān (سغدی) ژیداگ (پارتی: židag) ***فانکو...
حیاط. [ ح َ ] (از ع ، اِ) محوطه و هر جای دیواربست و سرای و خانه و صحن خانه . (ناظم الاطباء). صحن و گشادگی خانه . در تداول فارسی ، فضائی وسی...