اجازه ویرایش برای همه اعضا

فترت

نویسه گردانی: FTRT
(از عربی: سستی یا کُندی) به معنی فاصله و وقفه میان دو دوره است. این اصطلاح بیشتر برای فاصله زمانی میان دو دوره پادشاهی بکار می‌رود. به دوره انتقالی میان دو دوره بزرگ‌تر هم دوران فترت گفته می‌شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
فترت . [ ف َ رَ ] (ع اِ) فترة. رجوع به فترة شود.
فترت /fatrat/ ۱. سستی؛ کندی؛ بازماندگی؛ ضعف. ۲. (اسم) [قدیمی] زمانی که حکومت یا دولتی از میان رفته {ساقط شده} و هنوز دولت دیگری به جای آن برقرار نشده....
اهل فترت . [ اَ ل ِ ف َ رَ ] (اِخ ) فرقه ای از شیعه ٔ امامیه که پس از رحلت امام یازدهم بفترت یعنی خالی ماندن زمان از وجود امام عقیده دا...
فطرت . [ ف ِ رَ] (ع اِمص ) آفرینش . (از منتهی الارب ) : در فطرت کاینات به وزیر و مشیر و معاونت و مظاهرت محتاج نگشت . (کلیله و دمنه ). رجوع ب...
فِطرَت یا سِرِشت به نوع آفرینش انسان گفته می‌شود که خدادادی و مادرزاد بوده و بین همه انسان‌ها مشترک است. فطرت به دو شاخۀ فطرت شناختی و فطرت گرایشی تقس...
این واژه عربی است و پارسی آن، واژه ی پهلوی آسْن می باشد
خوش فطرت . [ خوَش ْ / خُش ْ ف ِ رَ ] (ص مرکب ) خوش طینت . خوش سرشت . خوش ذات . نیکونهاد. نیکوسیرت .
نیک فطرت . [ ف ِ رَ ] (ص مرکب ) نیک سرشت . نیک نهاد. نیک طینت .
پاک فطرت . [ ف ِ رَ ] (ص مرکب ) پاک سرشت .
پست فطرت . [ پ َ ف ِ رَ ] (ص مرکب ) ناکس . دون . دنی . سفله . فرومایه . رذل .
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.