اجازه ویرایش برای همه اعضا

هابیل

نویسه گردانی: HABYL
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
هابیل . (اِخ ) پسر دومین آدم است ۞ . بعضی را گمان چنان است که اسم مسطور (هابیل = نفس ، بخار) دلالت بر کوتاهی عمر هابیل است ، ودیگران بر...
شیخ هابیل . [ ش َ ] (اِخ ) تیره ای از نوئی (قسمت چهارم چهار بنیچه ٔ جاکی از ایلات کوه گیلویه ٔ فارس ). (جغرافیای سیاسی کیهان ص 89).
شیخ هابیل . [ ش َ ] (اِخ ) دهی است در سه فرسخ بیشتر میانه ٔ شمال و شرق کهکیلویه پِلی بفارس . (از فارسنامه ٔ ناصری ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.