اجازه ویرایش برای همه اعضا

بن

نویسه گردانی: BN
Bon در لهجه پارسی غور به معنی انتهای روده که در سوراخ مقعد وکون قرار دارد . و در زمان استحمال دارو های شیاف و دارو در داخل بن قرار می گیرد ،
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۵ ثانیه
آرام بن . [ ب َ ] (اِ مرکب ) باغی میان شهر و قصبه و یا ده . باغ ملی . باغ شهرداری . باغ بلدیه . آرام .
بن و بر. [ ب ُ ن ُ ب َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) پی و دیوار : بدان ره اندر چندان حصار و شهر بزرگ خراب کرد و بکند اصل هر یک از بن و بر.فرخی .
بن ویزه . [ ب ُ ن ِ زِ ] (اِخ ) دهی از دهستان قلعه حاتم است که در شهرستان بروجرد واقع است و دارای 1073 تن سکنه است .
بن گیسو. [ ب ُ ن ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ای تیوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. و دارای 180 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ...
بن انبان . [ ب ُ اَ ] (ص مرکب ) دشنامی است . آنکه بر سرین گوشت ندارد از پیری یا علتی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : یارب چرا نبرد مرگ از ماای...
بادام بن . [ ب ُ ] (اِ مرکب ) درخت بادام : آستین نسترن پر بیضه ٔ عنبر شوددامن بادام بن پر لؤلؤفاخر شود. منوچهری .بادام بنان مقنعه بر سر بدری...
ادبیات
نارنج بن .[ رِ ب ُ ] (اِخ ) از دهات دهستان حومه ٔ بخش رامسر شهرستان شهسوار و در یکهزار و پانصد گزی شمال غربی رامسر کنار جاده ٔ شوسه ٔ رامسر به ...
نارنج بن .[ رِ ب ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش لنگرود شهرستان لاهیجان در 14هزارگزی جنوب لاهیجان و 2هزارگزی بجارپس قرار دارد. جلگه...
ابوالقاسم عباس بن فِرناس بن وِرداس تاکُرِنی (۱۹۴–۲۷۴ ه‍.ق/۸۱۰–۸۸۶ م) دانشمند، فیلسوف، مخترع، فیزیک‌دان، شیمی‌دان و شاعر اسلامی اهل تاکُر اندلس می‌باشد...
« قبلی ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ صفحه ۱۱ از ۵۴ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.