خدمت
نویسه گردانی:
ḴDMT
خدمت: انجام دادن برخی وظایف یا تعهدات فیزیکی یا اخلاقی به دلخواه برای رسیدن به یک آرزو یا یک هدف یا برآورده کردن نیازهای مادی و معنوی خویش یا از سر دلسوزی یا به کار گیری شدن در برابر دریافت مزد یا پاداش، یا از روی اجبار در قبال شخص، دولت، جامعه، دین، آرمان، حزب یا یک نهاد در راستای اهداف آنها.(https://www.cnrtl.fr/definition/servir)*** گرچه دیدگاه یک پارسی دوست که خدمت را از اوستایی hadema (خانه، سرا، کاشانه) دانسته می تواند درست باشد، در عربی خدمت از ریشه خَدَمَ ساخته شده و نه خَدِمَ؛ همچنان که جمع آن خَدَمه می شود؛ ولی مصدر آن الخِدمه است؛ و این که هدمه در اوستایی نام است و خدمت در عربی مصدر است.**** همتای پارسی این واژه عربی، اینهاست: ساپ (سنسکریت) راژه (کردی)**** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
خدمت خواستن . [ خ ِ م َ خوا /خا ت َ ] (مص مرکب ) طلب خدمت از کسی کردن . عسف . اعتساف . اِستِخدام . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ).
خدمت رسانیدن . [ خ ِ م َ رِ دَ ] (مص مرکب ) بندگی رسانیدن . عرض ارادت رسانیدن . سلام رسانیدن . (یادداشت بخط مؤلف ) : ای صبا گر بجوانان چمن ...
انفصال از خدمت "به معنای آن است که کارمند ... از خدمت در سازمان محروم میگردد"
خدمت تنگ داشتن . [ خ ِ م َت ِ ت َ ت َ ] (مص مرکب ) صاحب آنندراج این ترکیب مصدری را بمعنی «از خدمت فراغ یکدم نداشتن » آورده و شعر ذیل را ا...
در خدمت و خیانت روشنفکران کتابی است از جلال آل احمد که در سال ۱۳۴۳ خورشیدی نوشته [۱] و نخستین بار در سال ۱۳۴۷ خورشیدی منتشر شد.[۲] آل احمد در این کتاب...