بند
نویسه گردانی:
BND
به معنی محل؛ مثل دربند. به لغت وند هم مراجعه بفرمائید. در مواردی ب و و در فارسی میتوانند جانشین یک دیگر باشند. مثل گاو و گاب در گویش مردم اصفهان. مثل بند و وند.
واژه های همانند
۲۴۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
نیم بند. [ ب َ ] (ن مف مرکب ) مایعی که بر اثر حرارت کم هنوز منعقد و بسته و سفت نشده باشد مانند تخم مرغ نیم بند و همچنین مایعی که بر اثربرود...
هست بند.[ هََ ب َ ] (ن مف مرکب ) هسبند. رجوع به هسبند شود.
هفت بند. [ هََ ب َ ] (اِ مرکب ) گیاهی است از رده ٔ گندم سیاه از تیره ٔ توشک ها که خزنده است و به عنوان مدربه کار میرود. (از گیاه شناسی گل گل...
هوش بند. [ ب َ ] (نف مرکب ) آنچه مانع به کار افتادن هوش و خرد باشد : چشم بند است ای عجب یا هوش بندچون نسوزاند چنین شعله ی ْ بلند.مولوی .
یال بند. [ ب َ ] (ص مرکب ) این ترکیب در لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ، ذیل ترکیبات خودنما، خودسر، خودرای ، خودرو آمده است ، چنین : مردم یال بند و ...
ساز و کاری که در پهنای خیابان یا جاده میچینند تا راه دشمن را بند بیاورند. امروزه بیشتر در شورشهای خیابانی به چشم میخورد، (به انگلیسی:barricade)
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
محل بار در عقب موتور یا دوچرخه
سیل واژه ای عربی است که واژه ی پارسی «بند» به آن افزوده شده است؛ و پارسی جایگزین، این است: لوربند lurband (پارسی نو) ****فانکو آدینات 09163657861
پشت بندpoštband معنی ۱. آنچه از چوب یا سنگ یا خشتوگِل در پشت دیوار شکسته درست کنند که دیوار نیفتد. ۲. کولهبار یا چیز دیگر که کسی بر پشت خود ببندد؛ پ...