محبت
نویسه گردانی:
MḤBT
1ـ بدون انتظار، پدید آمدن احساسی برای کمک به دیگری. 2ـ به عنوان یک برنامهی زندگی، فکر را از روی خود برداشتن و متوجه دیگری کردن و نیاز وگرفتاری وی را بر خود ترجیح دادن 3ـ اندیشیدن و کمک کردن به دیگری بدون شرط، چشمداشت پسگرفتن و یا انتظار پیدا شدن احساس خوب پس از انجام کار.*** فانکو آدینات
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
محبت .[ م َ ح َب ْ ب َ ] (از ع ، اِمص ) محبة. دوست داشتن . (جرجانی ). صاحب غیاث اللغات و به تبع او صاحب آنندراج آرد که کلمه بفتح میم صحیح ا...
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، این می باشد: فریتات fritât (سغدی)**** فانکو آدینات 09163657861
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
محبت آمیز. [ م َ ح َب ْ ب َ ] (ن مف مرکب ) آمیخته به دوستی . مهرآمیز. دوستانه . (ناظم الاطباء). محبت آمیزیده . محبت آمیخته . توأم با محبت .
محبت پیشه . [ م َ ح َب ْ ب َ ش َ / ش ِ ] (ص مرکب ) که دوستی و مهرورزی پیشه دارد. آن که هر چه بیند دوست دارد. (ناظم الاطباء). آن که پیشه ٔ ...
محبت نامه . [ م َ ح َب ْ ب َ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نامه ٔ دوستانه . (ناظم الاطباء).
سائقۀ محبت یا سایقۀ محبت. (روانشناسی) آنچه، از جمله محرک های درونی، که انسان را بسوی ابراز و اعمال محبت به دیگران تحریک می کند، یا سوق می دهد.
توضی...
محبت داشتن . [ م َ ح َب ْ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) دوست داشتن . مهر داشتن . دوستی داشتن . محب بودن : محبت با کسی دارم کزو با خود نمی آیم چو بلبل ...
مهبط. [ م َ ب ِ ] (ع اِ) جای فرودآمدن .(غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). فرودآمدن گاه . (ناظم الاطباء). آنجا که فرودآیند. فرودگاه . (یاد...
مهبط. [ م ُ ب ِ ] (ع ص ) فرودآورنده . (آنندراج ).کسی و یا چیزی که به پایین می اندازد و به جلدی و شتاب فرودمی آورد. || کسی و یا چیزی که م...