اجازه ویرایش برای همه اعضا

آذ

نویسه گردانی: ʼAḎ
آذَ (اوستایی) سپس، بعد، آنگاه
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۰۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۵ ثانیه
از حَد گذشته. هر عملی که از حدِ (= مرز) معمول، و یا معقول، گذشته باشد و یا بگذرد. رجوع شود به حد.
از جای شدن. برخاستن، به حرکت در آمدن.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
از بر کردن. ز بر کردن. از حفظ کردن. بخاطر سپردن. حفظ کردن موضوعی در خاطر. (منبع: لغتنامۀ دهخدا - رجوع شود به «بَر» و «از بر») امثال: "صبحدم از ع...
از دست شدن. به معنى از دست رفتن است که کنایه از بیخودى و بى‌اختیارى و اضطراب کردن باشد. (فرهنگ فارسی برهان قاطع , ص61) [اَ دَ شُ‌ دَ] از دست شدن (مص م...
چند وقت یک بار ، گاهی اوقات
عز المقدسی .[ ع ِزْ زُل ْ م َ دِ ] (اِخ ) عبدالعزیزبن علی بن ابی العز بکری تیمی قرشی بغدادی مقدسی . قاضی و فقیه دمشق در قرن هشتم و نهم هجر...
عز من قائل . [ ع َزْ زَ م ِ ءِ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) (از: فعل عزّ + حرف جر من + قائل ) گرامی است گوینده . عزیز و ارجمند است آنکه گفته ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
لگد مال
« قبلی ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ صفحه ۱۰ از ۲۱ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.