انبوه
نویسه گردانی:
ʼNBWH
روستای تاریخی انبوه ماسوله ۲ گیلان
روستای انبوه در استان گیلان بازمانده از دوران کهن و جلوه گاهی از فرهنگ تاریخی مردمان گیل و دیلم است.روستای تاریخی، توریستی و کوهستانی انبوه در 180 کیلومتری جنوب شهر رشت مرکز استان گیلان و در ارتفاع 1320 متری از سطح دریا واقع شده است.
این روستا که در دامنه کوههای البرزشمالی و دردل کوه ودرامتدادگردنه نواخان قراردارد،به دلیل بن بست جغرافیایی
، عدم دسترسی آسان به آن و وفاداری مردمان آن به آئینها و رسوم کهن،هنوز فرهنگ غنی کار، تلاش و زحمت و رسوم و باورداشتهای آئینی در َآن حفظ شده است.
در این روستای تاریخی حدود 220 خانوارمشتمل بر1200 نفر جمعیت زندگی میکنندوکاراصلی آنان باغداری و دامداری است.گفته میشود قدمت سکونت انسان در روستای انبوه به3500سال قبل از میلاد میرسد.این روستا گوشه ای از فرهنگ 4000 ساله اماردهااست که تاریخ مردی و جوانمردی را از آنان به وام گرفته است.
انبوه که ریشه تاریخی مردم سرزمین گیل و دیلم است،همچنین در قلمرو قهرمانان زوبین انداز و ماجراجوی دیلمی واقع است.هنوز صدای چکاچک شمشیر سرداران دیلمی و شیهه های اسبان آنان از میان دره های انبوه به گوش میرسد.
دژهای متعدد منطقه هر انسان ژرف اندیش را به فراخنای تاریخ گذشته این سرزمین فرامیخواند تا همچنان بایستید و هرگونه تهاجم را با شمشیر مقاومتان دفع کنید.براساس مستندات تاریخی پل خشتی طاقی این روستا در زمان حکومت عباسیان ساخته شده است.ومسجد جامع روستای انبوه نیز براساس سنگ قبرهای مکشوفه 1200 سال قدمت دارد.
این روستا همچنین دارای یک قلعه باستانی به نام چسیمارود و یک قبرستان باستانی به نام گروچل است. قدیمیترین سنگ قبر به دست آمده در استان گیلان که متعلق به دوره اسلامی سال 451 ه.ق میباشد.حفظ سنگ نبشته های موجود از مزار جنگ آوران این سرزمیندر روستای انبوه پس از گذشت سالیان دراز، نشانگر عمق احترام مردم این روستابه نیکان و دلاور مردان این سرزمین است.
در میان سنگ نبشته ها در گورستان قدیمی این روستاسنگ نبوشته ای از یک رزمنده مسلمان که در سال 1199 ه.ق در راه دفاع از دین و میهن به شهادت رسیده است به چشم میخورد.بر روی این سنگ نوشته نام شهید آقا حاجی بابا فرزند محمد بیک حک شده است.براین دین و سلوک است که مردم روستای انبوه در روران جنگ تحمیلی 18 شهید ،دو آزاده و حدود 20 جانباز تقدیم انقلاب کردند.
امروز مردمان این روستا همچنان به دور از هرگونه غوغای شهر نشینی و تزویرهای رنگارنگ ، رنگ صداقت برپیشانی دارند.سفره های آنان که دسترنج تلاش جمعی خانواده است، همچنان گسترده و پرنعمت چون خوان نیاکانشان بر روی همگان گشوده است.روستائیان انبوه در حال حاضر نیز بساری از مواد غذائی و شروریات اولیه زندگی چون شیر گوسفند ، ماست ، کره ، گوشت و پشم گرفته تا انار گردو فندق و زالزالک و دهها محصول دیگر را خود تولید میکنند.
اگرچه بخشی از نیروهای جوان این روستا نیز هماننددیگر روستاهای ایران به سبب وجود برخی مسائل و مشکلات و تنگناها دیگر حاضر نیستند مانند پدران و مادران زحمت کش خودبه کار پر زحمت در روستا تن دهندو راهی شهرها میشوند.مادران و پدران روستای انبوه آزرده خاطر از این واقعیت تلخ همواره یعقوب وار چشم به راه هستند تا شاید جوانان آنان روزی به زادگاهشان باز گردند.در این میان جشن زیبای انارچین از آن نوع آئینهایی است که شایدتجدید میثاقی برای بازگشت جوانان به روستا باشد.
مردمان این سرزمین هنوز به گویش تاتی که یکی از گویشهای باستانی ایران محسوب میشود و ریشه در زبان پهلوی دارد تکلم میکنند. چوب بازی ، کشتی محلی و موسیقی سنتی از دیگر جاذبه های این روستاست و حضور اهالی با لباس سنتی بیش از هر نکته دیگری جلب توجه میکند.
مردم نجیب انبوه از ثروتهای مادی این کره خاکی فقط 250 تا 300 هکتار باغ فندوق و حدود 200 هکتار باغ انار دارند.
واژه های همانند
۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
انبوه . [ اَم ْ ] (ص ) بسیار، خواه بسیاری مردم و خواه چیزی دیگر. (از برهان قاطع). بسیار و متعدد. (ناظم الاطباء). بسیار. (انجمن آرا). بسیار. متع...
تاریخی ترین روستای استان گیلان که به ماسوله ی دوم معروف میباشد.
این روستا در بخش عمارلوی شهرستان رودبار گیلان و در مرز استان گیلان و قزوین واقع شده ا...
انبوه /'ambuh/ معنی ۱. پر. ۲. بسیار. ۳. پیچیده؛ درهم. ۴. یکجاجمعشده؛ بههمپیوسته. فرهنگ فارسی عمید بیامد در بار دادن ببست به انبوه اندیشگان در نشست...
موی انبوه . [ اَم ْ ] (ص مرکب ) که موی پرپشت بسیار دارد. که موی سر یا ریش وی انبوه و پرپشت باشد. پرموی . (از یادداشت مؤلف ). جغاله . (دهار)...
باد افشار - کمپرسور هوا در موتورهای تشاری
انبوه شدن . [ اَم ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) مجموع و فراهم آمدن . (آنندراج ، ذیل انبوه ). در یک جا گرد آمدن و فراوان شدن : چو دشمن ز هر سوی انبو...
انبوه گشتن . [ اَم ْ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) در یک جا گرد آمدن و فراوان شدن . انبوه شدن . توده شدن : چو انبوه گشتند بر پیشگاه چنان گفت شاه جه...
انبوه گردیدن .[ اَم ْ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) انبوه شدن . گرد آمدن وبسیار شدن . تجمیم . تجمم . (منتهی الارب ) : چو انبوه گردد بر دژ سپاه گریزان ...
انبوه گردانیدن . [ اَم ْ گ َ دَ ] (مص مرکب ) بیش کردن . بسیار گرد آوردن و جمع کردن : اعفیت شعر البعیر؛ انبوه گردانیدم آنرا. (منتهی الارب ).