آدم
نویسه گردانی:
ʼADM
(= بشر، انسان) آدم در سنسکریت با پنج واژه آمده است: 1ـ آدم Adam (پیشوند آ و فعل دَم) فعل است به معنی رام ـ مهار ـ کنترل کردن. 2ـ اول شخص ماضی نقلی فعل آدا (گرفتن) که می شود آدم یعنی گرفته ام. 3ـ آدم که صفت فاعلی ازفعل آدم است به معنی رام ـ مهار ـ کنترل کننده. 4ـ آدیم Adyam یعنی آغازگر، آغاز کننده. 5ـ اهم aham یعنی من، خودم؛ که در پارسی باستان ادم adam شده یعنی منم؛ پس می توان دانست که آدم از معنی سوم و چهارم یعنی آغاز کننده ی زندگی خردمندانه با رام کردن دیگر جانوران و بسیاری از عوامل طبیعی ساخته شده و از سنسکریت به عبری و عربی راه یافته است. آدم در سغدی نیز آذم Ażam بوده است. مترادف های پارسی آن اینهاست: جانتو jãntu (سنسکریت) مانوشیا (سنسکریت)**** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۷۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
اشتره آدم . [ ] (اِخ ) از رستاق سراجه واقع در قم . (تاریخ قم ص 136). و همان مؤلف ذیل سراجه (ص 114) آرد: اشتره آدم . ۞
اشمره آدم . [ ] (اِخ ) رجوع به اشتره آدم شود.
انجیر آدم . [ اَ رِ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نام میوه ای است در هندوستان شبیه به حنظل . (برهان قاطع). میوه ٔ هندی شبیه به کدو و گرد و س...
کیش یک آدمکش[۱۳][۱۴] یا کیش حشاشی (به انگلیسی: Assassin's Creed) که با نامهای اسسینز کرید، عقیدهٔ حشاشین و اعتقاد به قتل نیز شناخته میشود، یک بازی ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
قدمگاه آدم . [ ق َدَ هَِ دَ ] (اِخ ) در سراندیب که اول قدم حضرت آدم علیه السلام بر روی زمین در آنجا رسیده کوهی است در جزیره و به برکت ...
سرعطسه ٔ آدم . [ س َ ع َ س َ ی ِ دَ ] (اِخ ) کنایه از عیسی علیه السلام . (برهان ) (آنندراج ).
گلگونه ٔ ادیم آدم . [ گ ُ ن َ / ن ِ ی ِ اَ م ِ دَ ] (اِخ ) یعنی سرخ کننده ٔ روی آدم که کنایه از حضرت رسالت پناه محمدی صلوات اﷲ علیه باشد. (...
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: ناژیت nāžit (سغدی: nā-āžit) نیستی nisti (دری)***فانکو آدینات 09163657861
عدم . [ ع َ دَ] (ع اِمص ) نیستی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مرگ . فقدان . (ناظم الاطباء) نابودی . مقابل وجود. مقابل هستی :...