آدم
نویسه گردانی:
ʼADM
(= بشر، انسان) آدم در سنسکریت با پنج واژه آمده است: 1ـ آدم Adam (پیشوند آ و فعل دَم) فعل است به معنی رام ـ مهار ـ کنترل کردن. 2ـ اول شخص ماضی نقلی فعل آدا (گرفتن) که می شود آدم یعنی گرفته ام. 3ـ آدم که صفت فاعلی ازفعل آدم است به معنی رام ـ مهار ـ کنترل کننده. 4ـ آدیم Adyam یعنی آغازگر، آغاز کننده. 5ـ اهم aham یعنی من، خودم؛ که در پارسی باستان ادم adam شده یعنی منم؛ پس می توان دانست که آدم از معنی سوم و چهارم یعنی آغاز کننده ی زندگی خردمندانه با رام کردن دیگر جانوران و بسیاری از عوامل طبیعی ساخته شده و از سنسکریت به عبری و عربی راه یافته است. آدم در سغدی نیز آذم Ażam بوده است. مترادف های پارسی آن اینهاست: جانتو jãntu (سنسکریت) مانوشیا (سنسکریت)**** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۷۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۳ ثانیه
اششره ادم . [ ] (اِخ ) رجوع به اشتره آدم شود.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
فقدانِ تمرکز، نَبودِ تمرکز، هوش پرک، پرتِ حواس
همتای پارسی این دو واژه ی عربی، این است: ناگونجاوی nāgunjāvi (کردی)***فانکو آدینات 09163657861
خواب عدم . [ خوا /خا ب ِ ع َ دَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از مرگ است . خواب مرگ . خواب جاوید. (آنندراج ) : چنین افسانه های خوش که دل ...
عدم مطلق . [ ع َ دَ م ِ م ُ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) عدم مطلق مقابل عدم ملکه است که شأنیت وجود دارد. (از شفا ج 2 ص 527).
عدم ملکه . [ ع َ دَ م ِ م َ ل َ ک َ / ک ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یکی از اقسام تقابل است یعنی عدم آنچه در شأنش وجود است و به عبارت دیگ...
عدم مقابل . [ ع َ دَ م ِ م ُ ب ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مسبوقیت زمانیات را به عدم زمان عدم مقابل گویند در مقابل عدم مجامع و بالجمله عد...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
عدم مجامع. [ ع َ دَ م ِ م ُ م ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مراد از عدم مجامع مسبوقیت وجود به عدم ذاتی است که از جهت ذاتش «لیس » محض است و...