خدمت
نویسه گردانی:
ḴDMT
واژه ی خدمت، که امروزه بجای چند فرایافت (مفهوم) بکار میرود :
خدمت (١) = کاری خوبی که برای یکی دیگر بی چشمداست و از روی دوستی و همراهی انجام میدهیم = نیکیاری (نیک یاری ) [نیکیار]
خدمت (٢) = کاری که در جایگاه بردگی و نوکری یا دستکم مزدوری انهام میشود = پیشکاری، نوکری، چاکری [پیشکار]
خدمت (۳) = کاری که بخش خدمات در جایگاه پیشه انجام میدهد، مانند ارایشگر، پزشک، خدمات بازرگانی = کاریاری [کاریار]
خدمت (۴) = کاری که خدمه ی یک دستگاه انجام میدهند، مانند خدمه ی دولت یا هواپیما = کارمندی، کارکـُنی ( کارمندان شرکت، کارکنان هواپیما)
واژه های همانند
۲۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
خدمت خواستن . [ خ ِ م َ خوا /خا ت َ ] (مص مرکب ) طلب خدمت از کسی کردن . عسف . اعتساف . اِستِخدام . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ).
خدمت رسانیدن . [ خ ِ م َ رِ دَ ] (مص مرکب ) بندگی رسانیدن . عرض ارادت رسانیدن . سلام رسانیدن . (یادداشت بخط مؤلف ) : ای صبا گر بجوانان چمن ...
انفصال از خدمت "به معنای آن است که کارمند ... از خدمت در سازمان محروم میگردد"
خدمت تنگ داشتن . [ خ ِ م َت ِ ت َ ت َ ] (مص مرکب ) صاحب آنندراج این ترکیب مصدری را بمعنی «از خدمت فراغ یکدم نداشتن » آورده و شعر ذیل را ا...
در خدمت و خیانت روشنفکران کتابی است از جلال آل احمد که در سال ۱۳۴۳ خورشیدی نوشته [۱] و نخستین بار در سال ۱۳۴۷ خورشیدی منتشر شد.[۲] آل احمد در این کتاب...