اجازه ویرایش برای همه اعضا

توبه

نویسه گردانی: TWBH
این واژه تازى (اربى) است و برابر پارسى آن چنین است: پَتِت Patet (پهلوى: توبه) پَتِتگار Patetgar (پهلوى: توّاب ، توبه پذیر، صفت پروردگار است) پَتِتیک Patetik (پهلوى: تائب ، توبه کننده ، توبه کار، نادم) پتِتیکى Patetiki (پهلوى: توبه کارى ، ندامت ، توبه آورى
) پَتِتیه Patetih (پهلوى: توبه خواهى ، استغفار ، ندامت) پَتِتیها Patetiha (پهلوى: توبه کارانه ، استفغارجویانه ، از روى ندامت)
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۳ ثانیه
توبه شکستن . [ ت َ / تُو ب َ / ب ِ ش ِ ک َ ت َ ] (مص مرکب ) برگشتن به گناه و مرتکب شدن هر گناهی که سابقاً مرتکب شده بود و شکستن عهد و میثا...
توبه کار شدن . [ ت َ / تُو ب َ / ب ِ ش ُ دَ] (مص مرکب ) نادم و پشیمان گشتن . (ناظم الاطباء). درتداول عوام ، سخت پشیمان شدن . با خود عزم جزم ک...
توبة. [ ت َ ب َ ] (اِخ ) سوره ٔ نهمین از قرآن کریم ، مدنیه و آن دارای 129 آیت است ، پس از انفال و پیش از یونس . نام دیگر آن بحوث است . سور...
توبة. [ ت َ ب َ ] (اِخ ) ابن حمیربن حزن بن کعب ۞ . شاعری بوده است . (منتهی الارب ). شاعری از عشاق مشهور عرب است و در اواسط قرن اول هجری و ...
توبة. [ ت َ ب َ ] (اِخ ) (تل ...) در جانب شرقی دجله مقابل شهر موصل و متصل به نینوا و در آنجای تلی است که آنرا زیارت کنند و در آنجا به تفر...
طوبة. [ ب َ ] (ع اِ) تأنیث طوب ، آجر. لغتی است شامی و گمان میکنم رومی باشد ۞ . (المعرب جوالیقی ص 229). || کلوخه ٔ کنده شده از زمین که ...
طوبة. [ طَ ب َ ] (معرب ، اِ) کلمه ای است ماخوذ از لغت توپو ۞ اسپانیولی که در آن زبان تنها بمعنی موش کور ۞ است اما در عربی که آن را با ...
طوبة. [ ب َ ] (ع اِ) نام ماهیست در تاریخ قبط قدیم . (کشاف اصطلاحات الفنون ).
تل توبة. [ ت َل ْ ل ُ ت َ ب َ ] (اِخ ) موضعی است مقابل موصل در شرق دجله متصل به نینوی ... گویند آن را تل توبه خوانند از آنرو که چون بر ق...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.