موقت
نویسه گردانی:
MWQT
این واژه عربی است و پارسی جایگزین، این است: پاتیرنج pâtirenj (سغدی: patirenc)****فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
موقت . [ م َ ق ِ ] (ع اِ) جایی که برای وقت دادن مقرر کرده باشند. (ناظم الاطباء). میقات . (منتهی الارب ). || هنگامی که برای تعیین جای مق...
موقت . [ م ُ وَق ْ ق َ ] (ع ص ) هنگام معین ثابت و محدود. (ناظم الاطباء). هنگام پیداکرده شده . (آنندراج ) (منتهی الارب ).- وقت موقت ؛ هنگام ...
موقت . [ م ُ وَق ْ ق ِ ] (ع ص ) تعیین کننده ٔ وقت و ساعت . (ناظم الاطباء). وقت معین کننده . هنگام پیداکننده . (آنندراج ). || آنکه در مسجد تعیین ...
موقت /movaqqat/ ۱. [مقابلِ دائم] دارای زمان محدود و معیّن. ۲. (اسم) زمان محدود و معیّن. فرهنگ فارسی عمید. ////////////////////////////////////////////...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
(اِ فِ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - جدا شدن . 2 - بی کار شدن .
انفصال از خدمت "به معنای آن است که کارمند ... از خدمت در سازمان محروم میگردد"