نوار
نویسه گردانی:
NWʼR
نوار/ناوار نام تحقیرآمیز اعراب برای چندین جامعه یکجانشین کولی است که عمدتا در اردن، سوریه، لبنان و فلسطین می زیند. اعراب آنرا در اشاره به چندین گروه قومی متفاوت بکار می برند که در در طول تاریخ نام عام کولی داشته اند. اگرچه ناوارها در کل از نظر نوع معیشت به رومانوها شبهت دارند ارتباط زبانی دوری میان آنهاست. فقط مردم دوم Dom (بزرگترین گروه ناوار) در زبان ارتباط کمابیش روشنی با رومانو ها دارند. مردم دوم بالاخص به نام نوار/ناوار شناخته می شوند. https://ar.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%B1_(%D8%BA%D8%AC%D8%B1) https://en.wikipedia.org/wiki/Nawar_people
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
نوار. [ ن َ / ن ُ ] ۞ (اِ) چیزی باشد پهن که آن را از ریسمان بافند و بار رابدان بر پشت چاروا محکم بندند. (از برهان قاطع) (ازآنندراج ). چیزی ...
نوار. [ ن َ ] (ع مص ) ۞ گریختن از تهمت و دور شدن . ۞ (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). نَوْر. نِوار. (منتهی الارب ) (اقرب الموار...
نوار. [ ن ِ ] (ع مص ) نَوار.(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به نَوار شود.
نوار. [ ن َوْ وا ] (ع ص ) پرنور. نورانی : وآن کز او روشنی پدید آیدروشن و گردگرد و نوار است .ناصرخسرو.
نوار. [ ن ُوْ وا ] (ع اِ) ج ِ نُوّارة. (منتهی الارب ). ج ِ نَوْر، به معنی شکوفه . (از متن اللغة). نَوْر شکوفه یا شکوفه ٔ سپید. واحد آن نُوّارة ...
نوار. [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درجزین بخش رزن شهرستان همدان ، در 45 هزارگزی جنوب شرقی رزن و 3 هزارگزی مشرق راه رزن به همدان ، ...
نوار. [ ن َ ] (اِخ ) نام زوجه ٔ فرزدق شاعر است . (از الموشح ص 106 و 116) (عیون الاخبار ج 4 ص 122). نام زنی است که همسر فرزدق بود و فرزدق ...
نوار بستن . [ ن َ / ن ُب َ ت َ ] (مص مرکب ) نواربندی کردن . نوارپیچ کردن . بار یا بسته ای را با نوار استوار کردن . || باندپیچی کردن . روی زخم ...
لامی نوار. (فرانسوی ، اِ) ۞ نام ماشینهائی مرکب از دو استوانه ٔ فولادی که بر روی هم قرار دارند و دردو جهت مختلف به گردش درآیند و میان آنها...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.