اجازه ویرایش برای همه اعضا

عود

نویسه گردانی: ʽWD
عود. [ ع . ] (اِ.) 1 - چوب ، شاخة بریده شده از درخت . 2 - بربط ، از سازهای زِهی با کاسه ای بیضی شکل و دسته ای سرکج . 3 - نامِ درختی که در هند می روید، چوب آن قهوه ای رنگ و خوش بو می باشد. فرهنگ فارسی معین. //////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////// زُهره سازی خوش نمی‌سازَد مَگَر عودش بِسوخت کَس ندارد ذوق مَستی میگُساران را چه شد حافظ ////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////////// بربت یا عود (همچنین رود)،سازی ایرانی[۱] از رده‌سازهای زهی زخمه‌ای است که در خاورمیانه و کشورهای عربی شمال آفریقا رواج دارد. پیشینه خاستگاه بربت با استناد به اکتشافات باستان‌شناسی به پنج هزار سال پیش، تمدن سومر و شهر اور بر می گردد. در نگاره‌های مصری به جای مانده از دوهزار سال پیش که نوازندگان را به تصویر کشیده‌اند این ساز دیده می‌شود. پس از آن بربط به دیگر نقاط خاورمیانه از جمله ایران و عربستان دوره پیش از اسلام هم راه پیدا می‌کند. از بربت نوازان بنام ایرانی می‌توان باربد، بامشاد، نکیسا و رامتین را نام برد. پس از اسلام و در پی خلافت اسلامی این ساز تکامل می یابد و گسترهٔ این ساز در سراسر جهان اسلام از چین تا اندلس گسترش میابد. در زمان حکومت عبدالرحمان دوم بر اندلس و دعوت او از یک نوازنده بنام به نام کمال‌الدین زریاب این ساز به اسپانیا وارد می‌شود. زریاب بربط را در این سرزمین گسترش و تکامل می‌دهد و از آمیختن این ساز با تار برای اولین ساز گیتار را می‌سازد. که هم‌اکنون سالانه در اسپانیا بزرگداشتی به نام زریاب برگزار می‌شود. پاکو دلوسیا از مشهورترین نوازندگان گیتار در جهان برای گرامیداشت یاد او قطعه‌ای به نام زریاب ساخته‌است.[۲] نام خوارزمی در مفاتیح العلوم نام این ساز را «بربط» آورده و گفته که در اصل «برِبت» است به معنی سینهٔ بت (مرغابی)، چرا که ظاهر آن شبیه به سینه و گردن مرغابی است.[۳] عود چون سطح ساز بربت از چوب پوشیده شده ست، در زبان عربی آن را عود نامیده‌اند (العود در زبان عربی به معنای چوب است). به باور برخی پژوهشگران موسیقی مانند اکارد نوبوئر (Eckhard Neubauer) این واژه در اصل عربی شدهٔ واژهٔ «رود» فارسی می‌باشد که هم نام دیگر بربت است و هم به معنای سیم در سازهای زهی می‌باشد. بربت امروزه نقش بسیار کمتری در موسیقی ایرانی دارد. عود عربی بر خلاف بربت ایرانی از اصلی‌ترین سازهای موسیقی عربی است. این ساز پس از اینکه به اروپا برده شد، نام لوت بر آن نهادند. واژه لوت از نگارش کلمهٔ العود به وجود آمده و به تدریج به لوت تبدیل شده‌است. ابن خلدون در قرن ۸ هجری قمری آن را به ترکه‌های چوبینی که انعطاف‌پذیر است معنی نموده. دربارهٔ نام بربت چند دیدگاه وجود دارد برخی معتقدند واژهٔ بربت/بربط از دو واژهٔ "بر" به معنی سینه و "بت (بط)" به معنی مرغابی ساخته شده زیرا شکل آن مانند سینهٔ مرغابی و گردن آن است این نظر به دلیل اینکه این ساز ریشه ایرانی دارد و خود اعراب نیز آن را عود می‌نامند نمی‌تواند درست باشد دیدگاه دیگر که به واقعیت نزدیک تر است این واژه را برگرفته از نام "باربد" نوازندهٔ عود در دربار خسرو پرویز می‌داند به نظر نام و آوازه این نوازنده چیره‌دست بر روی‌سازی که پیشتر رود نام داشت ماندگار شده باشد.. بربت در اندازه‌های گوناگون ساخته می‌شود که اندازه متداول و معمول همان عودهای ساخت ایران است. نمونه‌های ساخت کشورهای عربی دارای کاسه‌ای بزرگ و عودهای ترکیه کوچک و عودهای ایرانی متوسط است. نحوه نواختن شکم این ساز بسیار بزرگ و گلابی شکل و دسته آن بسیار کوتاه است. به گونه‌ای که بخش اعظم طول سیم‌ها در امتداد شکم قرار گرفته‌است. سطح رویی شکم از جنس چوب است که بر آن پنجره‌هایی مشبک ایجاد شده‌است. بربت فاقد «دستان» است و پرش از خرک ساز کوتاه و تا اندازه‌ای کشیده‌است. بربت دارای ده سیم یا ۵ سیم جفتی است البته در برخی مواقع استادان قالب شکنی کرده و دو یا یک سیم در قسمت پایین قبل از سیم دو به ساز اضافه می‌کنند که این سیم‌ها فا زیر کوک می‌شود. سیم‌های جفت با هم هم‌آوا (کوک) می‌شوند و هر یک از سیم‌های دهگانه، یک گوشی مخصوص به خود دارد؛ گوشی‌ها در دو طرف جعبه گوشی (سر ساز) قرار گرفته‌اند. بربت بم‌ترین ساز میان سازهای زهی ایرانی است؛ نت‌نویسی آن با کلید سل است (در واقع نت‌نویسی آن با توجه به وسعت و بمی صدای ساز بر اساس کلید فا می‌باشد که برای سهولت نت خوانی و نوازندگی یک اکتاو بالاتر نوشته می‌شود) که جمعاً دو اکتاو است. «اکتاو» بم‌تر از نت نوشته شده حاصل می‌شود. سیم بم (سُل پائین) معمولاً نقش «واخوان» دارد و گاه این سیم جفت نیست. صدای بربت به گونه‌ای است که صدای اکتاو چهارم پیانو از راست به چپ برابری دارد و در اصل باید بربت را با کلید «فا» نواخت یعنی صدای اصلی بربت یک اکتاو پایین‌تر از آن است که امروز متداول شده‌است. مضراب بربت از پر مرغ (یا پر طاووس و شاه‌پر عقاب و حتی پر لاشخور تهیه شده‌است و گاه نیز نوازنده با مضراب دیگری ساز را می‌نوازد. نوازنده‌های امروزی از مضراب‌های پلاستیکی استفاده می‌کنند. صدای بربت بم، نرم و در عین حال گرم و جذاب و نسبتاً قوی است. این ساز نقش تک‌نواز و هم‌نواز هر دو را به خوبی می‌تواند ایفا کند. احیاء عود (عود معاصر) با تشکیل هنرستان عالی موسیقی در پنجاه سال پیش، استادانی چون اکبر محسنی، یوسف کاموسی و منصور نریمان که بیشترشان سه‌تار می‌نواختند، تلاش کردند با تهیهٔ عود و همنوایی آهنگ‌های پخش شده از رادیوهای عربی، شیوه درست نواختن عود را یاد بگیرند و به این ترتیب عود در عصر معاصر دوباره احیا شد. عود نوازهای معروف جهان از جمله نوازندگان معروف این ساز منیر بشیر بود. در کنار او می‌توان به نام‌هایی چون ریاض سنباطی، فرید الاطرش و انور براهم اشاره کرد. عود نوازان نامدار ایران در ایران نیز برای احیای ساز عود تلاش‌های پرثمری صورت گرفت. از جملهٔ عود نوازان معروف می‌توان به منصور نریمان، محمود رحمانی پور، اکبر محسنی،عبدالوهاب شهیدی و مجید ناظم پور اشاره کرد. در چند دهه گذشته‌استادان دیگری نیز به این جمع پیوسته‌اند و بیشترشان در نواختن این ساز نوآوری‌هایی نیز داشته‌اند، از این افراد می‌توان حسین بهروزی‌نیا، محمد فیروزی، ارسلان کامکار و سالار ایوبی را نام برد. عودسازان ایران عودسازانی مانند محمد رفیع اشعری در ساخت عود تبحر دارند و باعث رواج بیشتر این ساز ایرانی شده‌اند.[نیازمند منبع] هم چنین ابراهیم قنبری مهر با ایجاد تغییراتی در ساختار عود عربی از جمله کوچک‌تر کردن کاسه و بلندتر کردن دسته به قالب جدیدی دست یافته.[نیازمند منبع] این تغییرات مورد استقبال نوازندگانی چون حسین بهروزی‌نیا قرار گرفته‌است.[۴] در ادبیات فردوسی: چو نوروز شد هرمز فرودین بیاسود از رنج تن، دل ز کین بزرگان به شادی بیاراستند می و رود و رامشگران خواستند حافظ: زهره‌سازی خوش نمی‌سازد مگر عودش بسوخت کس ندارد شوق مستی می گساران را چه شد با شاهد شوخ و شنگ و با بربت و نی کنجی و فراغتی و یک شیشه می چون گرم شود ز باده ما را رگ و پی منت نبریم یک جو از حاتم طی خیام: من هیچ ندانم که مرا آن که سرشت از اهل بهشت کرد یا دوزخ زشت جامی و بتی و بربتی بر لب کشت این هر سه مرا نقد و ترا نسیه بهشت مولانا: ای لولی بربط زن، تو مست‌تری یا من ای پیش چو تو مستی، افسون من افسانه پانویس «منصور نریمان، نوازنده بربط درگذشت». BBC Persian. ۲۰۱۵-۰۷-۱۵. دریافت‌شده در ۲۰۱۵-۰۸-۱۰. «بربت». دانشنامهٔ جهان اسلام. دریافت‌شده در ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۰. ذاکر جعفری، نرگس (۱۳۸۹). کتاب سال شیدا: مجموعه مقالات موسیقی. تهران: آوای شیدا. ص. ۱۳۴. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۵۱۹۳-۴۲-۸. http://www.majnuunmusicanddance.com/persian-oud-barbat/ بربط نوازی منصور نریمان. ده قطعه برای بربط حسین بهروزی‌نیا. سازشناسی پرویز منصوری. «نگاهی به سازهای اصیل ایرانی، بربط». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۹ فوریه ۲۰۰۷. دریافت‌شده در ۳ تیر ۱۳۸۶. پیوند به بیرون در ویکی‌انبار پرونده‌هایی دربارهٔ عود (ساز) موجود است. مجله بین‌المللی موسیقی ایرانیان[پیوند مرده] نبو سازهای موسیقی ایرانی نبو سازهای موسیقی نبو سازهای موسیقی ارمنی رده‌ها: اختراع‌های اعراب اختراع‌های مصری سازهای ابتدایی سازهای ارمنستان سازهای با ارتفاع پیوسته سازهای ترکیه سازهای زخمه‌ای سازهای زهی سازهای موسیقی آذربایجان یسازهای موسیقی ایرانی سازهای موسیقی کردی سازهای یونانف رهنگ عربن وازندگان بربط این صفحه آخرین‌بار در ‏۲۹ مارس ۲۰۲۱ ساعت ‏۱۷:۵۰ ویرایش شده‌است.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
عود.[ ع َ ] (ع مص ) برگردیدن و بازگشتن . (از منتهی الارب )(آنندراج ) (از ناظم الاطباء). گردیدن و بازگشتن و یابازگشتن بسوی کسی پس از روی گردا...
عود. [ ع َ ] (ع اِمص ) بازگشتن . (غیاث اللغات ). مراجعت . برگشت . (ناظم الاطباء). بازگشت : ناصرالدین پیش از عود رسول به سرای خلد تحویل کرد. ...
عود. [ ع َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عائد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به عائد شود.
عود. [ ع َ ] (ع ص ، اِ) کلانسال از شتر و گوسپند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سالخورده از شتر و گوسفند، و آن در صورتی است که از نظر سن از «بازل...
عود. (ع اِ) چوب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). چوب مطلق ، از هر درخت که باشد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ج ، عیدان ، أعواد (منتهی الارب )...
عود. (ع ص ، اِ) ج ِ عائد. (اقرب الموارد). رجوع به عائد شود.
عود. [ ع ِ وَ ] (ع اِ) ج ِ عَودة. (اقرب الموارد از لسان ). رجوع به عودة شود.
عود. [ ع ُوْ وَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عائد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به عائد شود. || ج ِ عائدة. (اقرب الموارد). رجوع به عائدة شود.
ام عود. [ اُم ْ م ِ ؟ ] (ع اِ مرکب ) کرش (شکنبه ٔ ستور نشخوارزننده ). (المرصع) هزارلا. هزارخانه . (در شکنبه ٔ گوسفند). (یادداشت مؤلف ) ۞ .
عود زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) نواختن عود که آلتی است از آلات طرب . به صدا درآوردن عود. رجوع به عود شود.
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.