غراب
نویسه گردانی:
ḠRʼB
غراب /qorāb/ معنی ۱. (زیستشناسی) کلاغ سیاه. ۲. (صفت) [مجاز] خودخواه. ۳. (نجوم) صورت فلکی کمنوری در آسمان نیمکرۀ جنوبی؛ کلاغ. ۴. (زیستشناسی) زاغ. ۵. نوعی کشتی بادی که به شکل کلاغ ساخته میشد. ⟨ غراب بین: (زیستشناسی) [قدیمی] = غرابالبین فرهنگ فارسی عمید //////////////////////////////////////////////////////////////// نوعی کشتی دریا از کشتیهای قدیم. (از المنجد). قسمی از کشتی بادی قدیم که به شکل غراب ساخته میشده است. کرجی. قایق. و کشتی دودی این عصر را هم غراب می گویند. (فرهنگ نظام ). زورق . طرادة: و در آنجا معتمد مذکور مرا با خود به غراب سوار نموده، روانه ٔ دیار اروس شده. (تاریخ گلستانه ). با محمودبیک سوار غراب نموده و خود هم در آن کشتی نشست. (تاریخ گلستانه ). /////////////////////////////////////////////////////////////////////////////دهخدا مترادف و متضاد ۱. جهاز، سفینه، کشتی، ناو ۲. زاغ، کلاغ
واژه های همانند
۴۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
غراب زمین . [ غ ُ ب ِ زَ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از شب سیاه و شب تاریک . (برهان قاطع) (آنندراج ) (انجمن آرا) : داد غراب زمین روی به...
غراب سیاه . [ غ ُ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به غراب سیه شود.
غراب البین . [ غ ُ بُل ْ ب َ ] (ع اِ مرکب ) زاغ سرخ پا و سرخ منقار. (منتهی الارب ). زاغی است باریکتر و درازتر از زاغ پیسه با منقار و پاهای سرخ...
غراب ابقع. [ غ ُ ب ِ اَ ق َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کلاغ پیسه . غراب البین . (اقرب الموارد). فاجع. جوهری گوید: غراب ابقع همان است که دارای ...
غراب اسود. [ غ ُ ب ِ اَس ْ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) غراب الاسود. رجوع به غراب الاسود شود.
غراب اعصم . [ غ ُ ب ِ اَ ص َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زاغ سرخ پا و سرخ منقار. و گفته اند: آنکه در بال وی پرسفیدی باشد و نادرالوجود است . (از ا...
غراب الزرع . [ غ ُ بُزْ زَ ] (ع اِ مرکب ) کلاغ مأکول اللحم است که پا و منقار مرجانی دارد. محقق حلی در شرایع گوید: و زاغ حلال گوشت است و آن...
غراب القیظ. [ غ ُ بُل ْ ق َ ] (ع اِ مرکب ) کلاغ تابستانی . غداف . رجوع به غداف و غراب و زاغ شود.
غرت و غراب . [ غ ُ ت ُغ ُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) در تداول فارسی زبانان آنکه زیر بار منت هیچکس رفتن نخواهد. سخت غره به خویش .متکبر: شیراز...
غراب الخطیب . [ غ ُبُل ْ خ َ ] (اِخ ) ۞ معروف به صقلی ، از حکمای یونان از اهل جزیره ٔ صقلیه است و در فلسفه به هنر خطابه (بحث اقناع ) اشتغ...