اجازه ویرایش برای همه اعضا

منیا

نویسه گردانی: MNYA
جمع آرزو آرزوها روشنایی
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
منیع. [ م َ ] (ع ص ) محکم و استوار چرا که هر چیز استوار، غیر را از مداخلت بازمیدارد. (غیاث ) (آنندراج ). استوار. (منتهی الارب ). استوار: حصن منی...
منیع. [ م َ ] (اِخ ) ابن خالدبن عبدالرحمن بن خالدبن الولیدالمخزومی . صاحب جامع منیعی در نیشابور. وی مردی مالدار و بزرگ منصب بود وی علاوه ب...
منیع.[ م َ ] (اِخ ) ابن سلیمان . رجوع به ابوالعدیس شود.
منیع. [ م َ ] (اِخ ) ابن معاویةبن قروةالمنقری نماینده ٔ قتیبه که نزد عبدربه فرستاده است .باز قتیبه منیعالمنقری را اینجا (به سیستان ) فرستادو...
ام منیع. [ اُم ْ م ِ م َ ] (اِخ ) از زنان صحابی بود. رجوع به الاصابة فی تمییز الصحابة ج 8 ص 284 شود.
ابن بنت منیع. [ اِ ن ُ ب ِ ت ِ م َ ] (اِخ ) رجوع به بغوی عبداﷲبن محمدبن عبدالعزیز مکنّی به ابوالقاسم شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.