اجازه ویرایش برای همه اعضا

ولایت

نویسه گردانی: WLAYT
ولایت: اختیاری که ناخواسته به کسی داده شده یا خودش به دست آورده تا سرپرستی کسی را در همه ی زمینه ها داشته باشد. مانند ولایت پدر بر فرزند که فرزند به پدرش اختیار نداده است. (https://www.cnrtl.fr/definition) همتای پارسی این واژه ی عربی، واژه ی زیبای مانوی پِشاری peshAri است.**** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۵ مورد، زمان جستجو: ۱.۱۶ ثانیه
ولایت بخشیدن . [ وَ / وِ ی َ ب َ دَ ] (مص مرکب ) عطا کردن ولایت و امارت : سنجر به دارالملک ری بود، ولایت می بخشید. (سلجوقنامه ٔ ظهیری چ خاو...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
میان ولایت باخرز. [ وِ ی َ ت ِ خ َ ] (اِخ ) از بلوکات ولایت باخرز و خواف خراسان . عده ٔ قرا: 30. مساحت : 36 فرسخ ،مرکز: مشهدریزه ، حد شمالی : تربت...
پائین ولایت باخرز. [ وَ ی َ ت ِ خ َ ] (اِخ ) بلوکی از ولایت باخرز و خواف . شماره ٔ قرای آن 21 و مساحتش 44 فرسنگ مربع است و مرکز آن قصبه ٔ طیب...
شهرستان صُحار (به عربی: ولایة صُحار) یکی از شهرستانهای استان باطنه در کشور پادشاهی عمان است. این شهر یکی مراکز مهم منطقه باطنه است و در ۲۴۰ کیلومتر شم...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.