اجازه ویرایش برای همه اعضا

نافذ

نویسه گردانی: NAFḎ
نافذ: همتای پارسی این واژه ی عربی، این است: نیراک nirAk که در سغدی نیرک nirk و نیریکه naryaka بوده است.***فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۱ ثانیه
نافذ. [ ف ِ ] (ع ص ) درگذرنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نفوذکننده . درگذرنده . فرورونده . (ناظم الاطباء). نفوذکننده . (فرهنگ نظام ) روا. روان ...
غیر قابل نفوذ
نافض . [ ف ِ ] (ع ص ، اِ) تب لرزه . (آنندراج ) (مهذب الاسماء) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رعدةالحمی . (معجم متن اللغة). تب سرد. (ذخیره ٔ خوار...
تب نافض . [ ت َ ب ِ ف ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) تب لرزه . رجوع به تب لرزه شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.