مسجد
نویسه گردانی:
MSJD
مسجد: این واژه ی عربی از ریشه ی سجد گرفته شده و بر وزن مَفعِل اسم مکان از آن ساخته شده است مانند جلس مجلس، حفل محفل، نزل منزل و... پس ریشه ی پارسی ندارد؛ گرچه آهنگ امروزی آن آن با واژه ی مزگت (کردی: mezgoti) یکی است؛ ولی مزگت در پهلوی مَزگَت mazgat بوده که پارسی زبانان آن را mazget خوانده اند تا آهنگش با مسجد یکی شود؛ چون در پارسی اسم مکان بر وزن مفعل ساخته نمی شود. مزگَت در پهلوی از دو بخش ساخته شده است: مز maz (بالیدن، رشد کردن، کمال یافتن) و پسوند مکان ساز گَت که در پارسی دری گاه شده است؛ پس مزگَت یعنی جای بالیدن، محل رشد کردن ـ کمال یافتن. مانند هَنگت (مجتمع). مسجد و معبد هر دو به یک معنی است و همتای پارسی آنها، اینهاست: مسجد: مَزگَت (پهلوی)، بغزان baqzAn (سغدی: baqżAni)، بغن baqan (سغدی)، فرخار farxAr (سغدی)؛ بوتان butAn، اسپادانا aspAdAnA (پهلوی)، پرستشگاه، نیایشگاه (دری) معبد: ایزدکده (دری)*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۱۰۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
خرابه مسجد. [ خ َ ب ِ م َ ج ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سدن رستاق بخش کردکوی شهرستان گرگان . واقع در ده هزارگزی جنوب خاوری کردکوی و دوهزارگ...
مسجد عباسی . [ م َ ج ِ دِ ع َب ْ با ] (اِخ ) یا مسجد شاه . از مساجد عهد شاه عباس اول در اصفهان . رجوع به اصفهان شود.
مسجد قطبیه . [ م َ ج ِ دِ ق ُ بی ی َ ] (اِخ ) مسجدی در اصفهان . رجوع به اصفهان شود.
مسجد سلیمان . [ م َ ج ِ س ُ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) شهر مسجدسلیمان در 145هزارگزی شمال شرقی اهواز در طول 39 درجه و 17 دقیقه و 30 ثانیه و عرض 31 درج...
مسجد ورامین . [ م َ ج ِ دِ وَ ] (اِخ )رجوع به جامع ورامین و جغرافیای سیاسی کیهان شود.
دو ستون کنار گنبد مسجد را گلدسته گویند.
مسجد جامع قم . [ م َ ج ِ دِ م ِ ع ِ ق ُ ] (اِخ ) رجوع به جامع قم شود.
مسجد ابراهیم . [ م َ ج ِ دِ اِ ] (اِخ ) شهری است به شام ، از فلسطین بر حد میان مصر و شام . و روضه ٔ ابراهیم و اسحاق و یعقوب صلوات اﷲ علیهم آ...
مسجد سلطانیه . [ م َ ج ِ دِ س ُ نی ی َ ] (اِخ ) رجوع به جامع سلطانیه شود.
مسجد ساروتقی . [ م َ ج ِ دِ ت َ ] (اِخ ) از بناهای عهد شاه عباس دوم در اصفهان . رجوع به اصفهان در ردیف خود شود.