میل
نویسه گردانی:
MYL
میل mil (ابزار ورزش باستانی). این واژه پارسی است. میل mil (ابزار بافتنی یا پزشکی). این واژه نیز پارسی است و کوتاه شده ی میله است. میل mil (یگان اندازه گیری مسافت) که در پارسی مایل māyl خوانده می شود و هم ریشه ی پارسی دارد که فردوسی و برخی سرایندگان دیگر به کار برده اند و هم ریشه ی لاتین واندازه ی آن در پارسی با لاتین متفاوت است. میل meyl (گرایش، اشتها). این واژه عربی است و واژه های مایل و تمایل نیز از آن ساخته شده است. همتای پارسی در زبان های باستانی اینهاست: رژ rož، خوژ xuž (سغدی).***فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۴۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
میل سفید. [ س ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ندوشن بخش خضرآباد شهرستان یزد، واقع در 36هزارگزی باختر خضرآباد با 194 تن سکنه . آب آن از قنات و...
حیف و میل . [ ح َ ف ُ م َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب )ظلم و بیداد و انحراف از حق . || تفریط.- حیف و میل شدن ؛ تفریط شدن .- حیف و میل کردن ؛ ...
میل کاریز. (اِخ ) دهی است از دهستان تبادکان بخش حومه ٔ و ارداک شهرستان مشهد، واقع در 2هزارگزی شمال مشهد با 408 تن سکنه . آب آن ازقنات و ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
میل کشیدن . [ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از دور گردانیدن است . || کور کردن . (از ناظم الاطباء) (برهان ). کور کردن کسی با میل داغ کرده ...
دائره ٔ میل . [ ءِ رَ / رِ ی ِ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) هی عظیمة تمر بقطبی المعدل و بجزء ما من منطقةالبروج . او بکوکب من الکواکب . (کشاف ...
میل آغاردان . (اِخ ) دهی است از دهستان گیوی بخش سنجبد شهرستان خلخال ، واقع در 15هزارگزی شمال گیوی با 334 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آ...
دیمه میل بالا. [ دِ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بکش بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون با 60 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
دیمه میل پائین . [ دِ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بکش بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون . با 80 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج...