صاحب
نویسه گردانی:
ṢAḤB
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: خاوند xāvand (خراسانی) خاون xāven (کردی) دارنده (دری) هیا hoyā، لوان lovān (لکی) زبان های کردی، لری، لکی، (گویش) خراسانی، زبان پشتو، گیلکی، تبری (طبری)، بلوچی زبان هایی آریایی به شمار می روند. از زبان آذری (نه ترکی) واژه های چندانی نمانده است ولی از زبان های آریایی است. پس به کار بردن واژه ها از این زبان ها به جای واژه های بیگانه (عربی و عبری) بسیار نیکوست. از آن جایی که زبان های اروپایی هم خانواده با پارسی هستند، واژه های آنها نیز آریایی به شمار می روند و بیگانه نیستند.*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های همانند
۲۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۹ ثانیه
صاحب الرفادة. [ ح ِ بُرْ رِ دَ ] (اِخ ) رجوع به حارث بن عامربن نوفل شود.
صاحب الزمانی . [ ح ِ بُزْ زَ ] (اِخ ) رجوع به حسن صاحب الزمانی (سید...) شود.
صاحب الحیتان . [ ح ِ بُل ْ ] (اِخ ) رجوع به اسحاق صاحب الحیتان شود.
صاحب الطیالس . [ ح ِ بُطْ طَ ل ِ ] (اِخ ) رجوع به شعیب بن عبدربه و ریحانة الادب شود.
صاحب الجلالة.[ ح ِ بُل ْ ج َ ل َ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) عنوان رسمی پادشاهان عرب کنونی است ، مانند اعلیحضرت در ایران .
صاحب التحیوی . [ ح ِ بُت ْ ت َح ْ ی َ ] (اِخ ) رجوع به علی بن محمد صاحب التحیوی شود.
صاحب المشائین . [ ح ِ بُل ْ م َش ْ شا ] (اِخ ) رجوع به ارسطو شود.
صاحب بن عباد. [ ح ِ ب ِب ْ ن ِ ع َب ْ با ] (اِخ ) نام وی اسماعیل ، مکنی به ابی القاسم و ملقب به صاحب و کافی الکفاة. ابن خلکان گوید: او نخست...
صاحب ید بیضا. [ح ِ ب ِ ی َ دِ ب َ ] (اِخ ) کنایه از حضرت موسی است . || (ص مرکب ) در اصطلاح عامیانه ، کسی را گویندکه شکوه و جلالی داشته با...
صاحب الطیالسه . [ ح ِ بُطْ طَل ِ س َ ] (اِخ ) رجوع به ابوشعیب صاحب الطیالسه شود.