اجازه ویرایش برای همه اعضا

صاحب

نویسه گردانی: ṢAḤB
همتای پارسی این واژه ی عربی، اینهاست: خاوند xāvand (خراسانی) خاون xāven (کردی) دارنده (دری) هیا hoyā، لوان lovān (لکی) زبان های کردی، لری، لکی، (گویش) خراسانی، زبان پشتو، گیلکی، تبری (طبری)، بلوچی زبان هایی آریایی به شمار می روند. از زبان آذری (نه ترکی) واژه های چندانی نمانده است ولی از زبان های آریایی است. پس به کار بردن واژه ها از این زبان ها به جای واژه های بیگانه (عربی و عبری) بسیار نیکوست. از آن جایی که زبان های اروپایی هم خانواده با پارسی هستند، واژه های آنها نیز آریایی به شمار می روند و بیگانه نیستند.*** فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۵۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۳ ثانیه
صاحب الصبیحی . [ ح ِ بُص ْ ؟ ] (اِخ ) رجوع به محمدبن علی بن معمر کوفی شود.
صاحب الزیادی . [ ح ِ بُزْ زیا ] (اِخ ) رجوع به ابوخشینه شود.
صاحب اسماعیل . [ ح ِ اِ ] (اِخ ) رجوع به صاحب بن عباد شود.
بی صاحب مانده . [ ح ِ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) نوعی نفرین . وامانده . (یادداشت مؤلف ).
امیر صاحب دلق . [ اَ رِ ح ِ دَ ] (اِخ ) علی بن ابیطالب (ع ). (از ناظم الاطباء) (شرفنامه ٔ منیری ) (مؤید الفضلاء). از القاب علی (ع ) در میان اهل ...
فائز صاحب مصر.[ ءِ ح ِ ب ِ م ِ ] (اِخ ) رجوع به فائز بنصر اﷲ شود.
صاحب کف بیضا. [ ح ِ ب ِ ک َف ْ ف ِ / ک َ ف ِ ب َ ] (اِخ ) کنایه از حضرت موسی علیه السلام است . (برهان ).
امی صاحب کلام . [ اُم ْ می ِ ح ِ ک َ ] (اِخ ) کنایه از پیغمبر اسلام (ص ) است . (از انجمن آرا).
صاحب افسر گردون . [ ح ِ اَ س َ رِ گ َ ] (اِخ )کنایه از حضرت عیسی علیه السلام است . (برهان قاطع).
صاحب گرای ثانی . [ ح ِ گ ِ ی ِ ] (اِخ ) رجوع به خانان کریمه شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.