اجازه ویرایش برای همه اعضا

و

نویسه گردانی: W
و: va (حرف ربط و عطف) در سنسکریت va بوده و در واژه ی اکشی بهرووه akŝi-bhru-va (چشم و ابرو) آمده است. (فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964 ص. 3، ستون 3). ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲,۱۳۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۸۱ ثانیه
زه و زاد. [ زِ هَُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) این لغت از توابع است بمعنی زن و فرزند و اهل و عیال و نسل . (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). ...
زی و قاف . [ وَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کنایه از سخن های بی ربط. (غیاث ). سخن بی مزه . حرف سرد. حرف خشک . حرف واهی . حرف چاویده . (از مجموع...
ژند و است . [ژَ دُ اُ ] (اِخ ) زند و اُست . زند و استا. زند و اوستا. اوستا کتاب مقدس زرتشتیان و ژند یا زند شرح آن است . رجوع به هر یک از این ...
ساز و برگ .[ زُ ب َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) اسباب و سامان . (بهار عجم ) (آنندراج ). برگ و ساز. ساز و آلت . ساز و سامان . آلات و ادوات . اسباب . ...
ساز و دهل . [ زُ دُ هَُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ساز و سرنا. ساز و نقاره . تار و تنبک . تار و طنبور.
ساز و رسم . [ زُ رَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ساز و آئین . ساز و نهاد. راه و رسم .رسم و راه . ساز و سامان . ساز و پیرایه : پراکند کافور برخویشتن چن...
ساز و آلت . [ زُ ل َ ](ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ساز و برگ . برگ و ساز. ساز وساخت . ساز و سلاح . سلیح و ساز. تجهیزات : موکب و خیل فلان میرپراکند ز...
ساز و عدت . [ زُ ع ُدْ دَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ساز و برگ . برگ و ساز. ساز و اهبت : و کیخسرو و لشکر او با ساز و عدت تمام روی بدیشان نهادند...
سال و مه . [ل ُ م َه ْ ] (ترکیب عطفی ، ق مرکب ) همیشه : گوش تو سال و مه سرود و سرودنشنوی نوبه ٔ خروشان را. رودکی .شاد باش و دو چشم دشمن تو...
رفت و آی . [ رَ ت ُ ] (اِ مرکب ) اختلاف . (یادداشت مؤلف ). رفت و آمد. (تحفه ٔ اهل بخارا). رجوع به رفت و آمد شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.