اجازه ویرایش برای همه اعضا

و

نویسه گردانی: W
و: va (حرف ربط و عطف) در سنسکریت va بوده و در واژه ی اکشی بهرووه akŝi-bhru-va (چشم و ابرو) آمده است. (فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964 ص. 3، ستون 3). ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲,۱۳۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۷۰ ثانیه
ساز و ساخت . [ زُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) آلات و ادوات . ساز و آلت . ساز و سامان . قِتب ساز و ساخت آبکش . (منتهی الارب ). || سامان و رخت و ...
ژند و استا. [ ژَ دُ اُ ] (اِخ ) ژند و اُست . اوستا نام کتاب مقدس زرتشتیان و ژند یا زند شرح آن است . رجوع به هریک از این دو کلمه و «ژند و اُس...
زار و نزار. [ رُ ن ِ /ن َ ] (ص مرکب ) خوار و ضعیف لاغر و زبون : ماه گاهی چو روی یار من است گه چو من گوژپشت و زار و نزار.قمری . (از حدائق الس...
زاغ و زیغ. [ غ ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) زاغ و زوغ است و رجوع به زاق و زیق شود.
زاق و زیق . [ ق ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) بمعنی طفلان کوچک ازدختر و پسر و کنیز و غلام . (برهان قاطع) (آنندراج ). || بمعنی شور و غوغا و آشوب هم...
زل و زنده . [ زِ ل ُ زِدَ / دِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) در هشتادسالگی زل و زنده است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). در تداول ، سرخوش و توانا و ع...
زبر و زرنگ . [ زِ رُ زِ رَ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) (در تداول ) چست و چالاک . رجوع به زبرزرنگ شود.
زخم و زیل . [ زَ م ُ ] (اِ مرکب ، ازاتباع ) (در تداول عامه ) جراحت فراوان . زخم بسیار.- زخم و زیلی ؛ زخمی . زخمین . زخمی پر از زخم . پر از جرا...
زرد و ذلیل . [ زَ دُ ذَ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) شاید در اصل زرد و زریر. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زردگونه . ناتوان . لاغر و نحیف . رنگ پریده :...
زرد و زلال . [ زَ دُ زُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) در تداول عامه ، اصفر فاقع. زردی زرد. آبکی . (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.