اجازه ویرایش برای همه اعضا

و

نویسه گردانی: W
و: va (حرف ربط و عطف) در سنسکریت va بوده و در واژه ی اکشی بهرووه akŝi-bhru-va (چشم و ابرو) آمده است. (فرهنگ سنسکریت - انگلیسی مونیر ویلیامز چاپ 1964 ص. 3، ستون 3). ***فانکو آدینات 09163657861
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲,۱۳۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۲ ثانیه
تک و توک . [ ت َک ُ ] (ص مرکب ، ق مرکب ، از اتباع ) در تداول عامه ، بندرت . معدودی . قلیل . بندرت بکمیت عددی : تک و توکی برگ بر درختان مانده ...
تن و توش . [ ت َ ن ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) بدن و توانایی و قوت . (آنندراج ) : چون ستوران بهار نیکو بخوردند و به تن و توش خویش بازرسیدند و ش...
تگ و پوی . [ ت َ گ ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) تک و پوی . تاخت و دو. تکاپو. دویدن و رفتن با شتاب : دراثنای آن تگ و پوی و جست و جوی بر در وث...
تک و پوی . [ ت َ ک ُ ] (ترکیب عطفی ،اِ مرکب ) تاخت و دو و دو تیز و تند. (ناظم الاطباء).تکاپوی . آمد و شد از روی تعجیل و شتاب : خورشیدرخا وصل ت...
جست و جو. [ ج ُ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِمص مرکب )همان جستجو است . رجوع به این کلمه شود : نگر نره دیو اندرین جست و جوچه جست و چه دید اندرین ...
جو و گندم . [ ج َ / ج ُ وُ گ َ دُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کنایه از سپید و سیاه : خم شد قدت و بسجده ای خم نشدی از هم پاشیدی و فراهم نشدی رف...
جلز و ولز. [ ج ِ ل ِزْ زُ وِ ل ِ ] (اِ صوت مرکب ، از اتباع ) آواز سرخ شدن گوشت و امثال آن برآتش یا تابه و امثال آن . حکایت صوت گوشتی در آت...
جیر و ویر. [ رُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) طعامی که از روده ٔ سرخ کرده و جگر گوسفند و پیازداغ کنند و فقرا آنرا نانخورش سازند. جغوربغور. (یادداشت بخ...
جیغ و ویغ. [ غ ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع )- جیغویغ. جیغ و ویغ کردن ؛ هیاهو و جار و جنجال راه انداختن با آواز زنانه .
چرا و چون . [ چ ِوُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) چون و چرا. استدلال خواستن . تعلیل طلبیدن . مناظره . بحث و تعلیل : تو گرد چون و چرا گر همی نیاری ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.