گفتگو درباره واژه گزارش تخلف اشک نویسه گردانی: ʼŠK اشک . [ اَ ] (اِ) ۞ درختچه ای است در نواحی خشک و کوهستانی و در اراضی اطراف کرج میروید. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱۰۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه واژه معنی اشک اشک . [ اَ ] (اِخ ) هیجدهم یا اردوان سوم . از 10 تا 42 م . پادشاه بود ولی بعضی آنرا تا 42 و برخی ... تا 40 م . میدانند، اگر سلطنت او را بعد از ... اشک اشک . [ اَ ] (اِخ ) نوزدهم یا بردان ۞ . محققاً معلوم نیست که پس از اردوان کی بتخت سلطنت نشسته است . برخی از مورخان گویند: بردان پسر ارد... اشک اشک . [ اَ ] (اِخ ) بیستم یا گودرز. پس از کشته شدن بردان بشاهی انتخاب شد. اگرچه عقیده ٔ بعضی بر سلطنت مهرداد نوه ٔ فرهاد (یعنی فرهاد چهارم ... اشک اشک . [ اَ ] (اِخ ) بیست ویکم یا وُنُن دوم . پس از گودرز بتخت سلطنت نشست .وی والی ماد بود و پس از گودرز پارتیها او را برای سلطنت طلبیدند. سل... اشک اشک . [ اَ ] (اِخ ) بیست ودوم یا بلاش ۞ اول . فرزند ونن بود و پس از مرگ وی در51 یا 52 م . به تخت نشست . وی آخرین شاه نامی اشکانی است و ... اشک اشک . [ اَ ] (اِخ ) بیست وسوم یا پاکُر دوم . پس از بلاش محققاً معلوم نیست جانشین وی که بوده است . برخی پاکر نامی را شاه اشکانی میدانند و ... اشک اشک .[ اَ ] (اِخ ) بیست وچهارم یا خسرو. هنگامی بر تخت سلطنت نشست که از مواقع دشوار تاریخ اشکانیان بود. و سلطنت او را تقریباً از 108 یا 110 تا... اشک اشک . [ اَ ] (اِخ ) بیست وپنجم یا بلاش دوم . پس از خسرو بر تخت دولت پارت نشست و 19 سال سلطنت کرد. سلطنت وی را باید از 130 تا 148 یا 149 م .... اشک اشک . [ اَ ] (اِخ ) بیست وششم یا بلاش سوم . وی را پسر بلاش دوم میدانند، اگرچه این نظر کاملاً روشن نیست ولی بهر حال سکه هائی که از او بدست... اشک اشک . [ اَ ] (اِخ ) بیست وهفتم یا بلاش چهارم . پس از مرگ بلاش سوم به تخت نشست و در سال 208 یا 209 م . درگذشت وسلطنت او از 191 تا 208 م . ب... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۱۱ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود