اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باذی

نویسه گردانی: BAḎY
باذی . (ص نسبی ) منسوب به باذ. رجوع به باذ شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱۶ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۶ ثانیه
لیس بازی . (حامص مرکب ) قسمی بازی افکندن با سکه ۞ . بازی که با مسکوکات کنند با فکندن آن به فاصله و سپس با مسکوکی دیگر آن را هدف کردن ...
مست بازی . [ م َ ] (حامص مرکب ) عمل مست . اعمالی همانند اعمال مستان . حرکاتی به گونه ٔ مستان .- مست بازی درآوردن ؛ کمی مشروب نوشیدن و خود ر...
مشت بازی . [ م ُ ] (حامص مرکب ) مشت زنی . عمل مشت باز در مسابقه یا ورزش مشت . بکس بازی ۞ .
مفت بازی . [ م ُ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی مفت باز. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به مدخل قبل شود.
موش بازی . (حامص مرکب ، اِ مرکب ) نوعی از آتش بازی . (آنندراج ).
گرگ بازی . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) گرگ باز. رجوع به گرگ باز شود.
گوی بازی . (حامص مرکب ) عمل گوی باز. کار گوی باز. گوی باختن . بازی کردن با گوی : پس از چه رسد سرفرازی مراچو کوشش ترا گوی بازی مرا. اسدی .در...
لات بازی . (حامص مرکب ) قمار بی مایه . خود را بناداری و فقر زدن بدروغ .
لال بازی . (حامص مرکب ) لالی به خود بستن .- لال بازی درآوردن ؛ عمل لالان به عمد کردن .|| لعب اخرس . پانتمیم ۞ . رجوع به پانتمیم شود.
کچه بازی . [ ک َ چ َ / چ ِ ] (حامص مرکب ) عمل کچه باز. آن است که جمعی ازحریفان دو جانب نشینند، حریف از یک جانب پنهان از حریفان مقابل ، کچ...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ صفحه ۵ از ۲۲ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.