اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

باذی

نویسه گردانی: BAḎY
باذی . (ص نسبی ) منسوب به باذ. رجوع به باذ شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۹۷ ثانیه
کرک بازی . [ ک َ رَ / ک َرْ رَ ] (حامص مرکب ) عمل کرک باز.
گال بازی . (حامص مرکب ) الک دولک .
کجه بازی . [ ک َ ج َ / ج ِ ] (حامص مرکب ) بازیی است که امروز انگشتربازی نامند. (حاشیه ٔ دیوان رودکی چ مرحوم سعید نفیسی ص 1045). رجوع به کج...
عشق بازی . [ ع ِ ] (حامص مرکب ) عمل عشقباز. عاشقی . غَزَل . (منتهی الارب ). عشق ورزی . معاشقه . مغازله . تصابی . مهرورزی : عشقبازی کن و سیکی خو...
قاب بازی . (حامص مرکب ) نوعی بازی که با قاب گوسفند کنند. بازی با پژول (بُجُل ) گوسفند و مانند آن .
طره بازی . [ طُرْ رَ / رِ ] (حامص مرکب ) بازی که اطفال بازند و آن چنان است که کرباسی را مثل تازیانه تاب داده بر یکدیگر زنند و در محاوره ...
شاه بازی . (حامص مرکب ) حالت و کیفیت شاهباز. || بازی کودکان که یکی شاه و یکی وزیر و یکی میراخور ویکی مقصر بود. (یادداشت مؤلف ). بازی شا...
دام بازی . (اِ مرکب ) بازی دام که نوعی بازی فرنگی است .
دست بازی . [ دَ ] (حامص مرکب ) ملاعبة با معشوق کردن . (غیاث ). کنایه از انبساط و ملاعبت . (آنندراج ). بازی کردن و دست بر سر و روی معشوق کشیدن ...
دون بازی . (حامص مرکب ) (اصطلاح عامیانه )در تداول لوطیان ، رذالت و پستی . (یادداشت مؤلف ).
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ صفحه ۶ از ۲۲ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.